مـصـونـيـت از اشـتـبـاه ، نـاشـى از نـوع بينش پيامبران است . اشتباه در آنجا رخ مى دهد كه انسان بـطـور مـستقيم به واقعيتهاى عينى نرسد، بلكه از راه محاسبه هاى ذهنى كم و بيش با آنها آشنا شـود.هـمـانـگـونـه كـه حـواس مـا بـطـور مـسـتـقـيـم بـا جـهـان خـارج ارتـبـاط نـدارد و عقل نيز غالب فعاليتهايش روى داده هاى حسى است . پس امكان اشتباه وجود دارد. اما پيامبران الهى از درون خـود بـا كـمـك نـيـروى وحـى ، بـا واقـعـيـت هـسـتـى ارتـبـاط و اتصال دارند و چون در متنِ واقعيت ، اشتباه رخ نمى دهد، پس در ارتباط ايشان با آن نيز اشتباهى رخ نمى دهد.
تفاوت نوابغ و پيامبران
از هـمـيـن جـا، مى توان به تفاوت پيامبران و نوابغ پى برد. نوابغ افرادى هستند كه نيروى تفكر و حسابگر قوى دارند يعنى از راه حواس خود با اشيا تماس مى گيرند و به كمك نيروى عقل حسابگر خود، بر روى فرآورده هاى ذهنى خود كار مى كنند و به نتيجه هاى تازه مى رسند و گـاهـى خـطـا مـى كـنـنـد، امـا پـيـامـبـران الهـى علاوه بر برخوردارى از نيروى خرد و انديشه و حـسـابـگـريـهـاى ذهنى به نيروى ديگرى به نام ((وحى )) مجهزند، نبوغ نوابغ ، مربوط به نيروى فكر و انديشه بشرى آنان است ولى فوق العادگى پيامبران ، مربوط به نيروى وحى است كه آنان را با واقعيت هستى ارتباط مى دهد.چرا پيامبران بايد معصوم باشند؟پـيـامـبران براى رهبرى مردم و نجات جامعه از آلودگيها و تباهيها و گسترش عدالت و تقوا آمده انـد.مـردم بايد نسبت به آنان اعتماد داشته باشند و با اطمينان خاطر به گفته هاى آنان گوش فـرا دهـند.