منشاء عصمت از اشتباه - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خود را در حين ارتكاب گناه مانند كسى ببيند كه مى خواهد خود را از كـوه پـرت كـنـد يـا زهـر كـشـنـده اى بـنـوشـد، در ايـن صـورت ، احـتمال ارتكاب گناه به صفر مى رسد و هرگز به طرف گناه نمى رود، همانند فرد عادى كه از نـوشـيـدن زهـر و پـرتـاب كـردن خود از كوه امتناع مى كند، چنين حالتى را عصمت از گناه مى ناميم .

پس عصمت از گناه ، ناشى از كمال ايمان و شدت تقوا است و براى اينكه انسان به حد عصمت از گناه برسد، لازم نيست كه نيرويى خارجى او را باز دارد يا در نهادش انگيزه گناه نباشد. اگر انـسـان تـوانـايـى انـجـام گـنـاه را نـداشـتـه بـاشـد، گـنـاه نـكـردن بـراى او كـمـال شـمرده نمى شود. او مانند انسانى است كه در زندان حبس است و قادر به دزدى نيست ، آيا مى توان دزدى نكردن چنين انسانى را به حساب درستى و امانت او گذارد؟

بـا ايـن بيان ، عصمت پيامبران تبيين مى شود، گرچه عصمت پيامبران مرتبه اى والاتر از آنچه گـفـته شد دارد براى روشن شدن آن ، بايد به روايتى كه درباره اقسام عبادتِ عبادتگران آمده اسـت تـوجـه نـمود كه عبادت به طمع بهشت را عبادت تاجران و به خاطر بيم از عذاب را عبادت بردگان مى نامد. ولى عبادت احرار و آزادگان نه به خاطر طمع بهشت يا بيم از دوزخ ، بلكه به خاطر حب و عشق به خداوند است :

امـام صـادق (ع ) مى فرمايد: ((... وَ قَوْمٌ عَبَدوُا اللّهَ عَزَّوَجَلَّ حُبّا لَهُ فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ))(59)

و گـروهـى خـداى عـزوجـل را بـه خـاطـر حـبّ و دوسـتـى اش مـى پـرسـتند و اين عبادت آزادگان و برترين عبادت هاست .

از ايـن روايـت و مـوارد ديـگـرى در دعـاهـا و روايـات اسـتـفاده مى شود كه عصمت پيامبران تنها در حـسـابگرى عقلى آنان ريشه ندارد و از اين مرتبه بالاتر است ، عصمت آنان از آن روست كه به خداوند عشق مى ورزند، اگر شعله عشق در دل آدمى برافروخته شود، نه تنها با خواسته معشوق به مخالفت برنمى خيزد، بلكه خواسته اى جز خواست محبوبش ، ندارد و حتى تصور آن در ذهن او راه نمى يابد، اين است كه همواره از درِ طاعت بر مى آيد و هرگز ره معصيت ، نمى پويد.

در زنـدگـى مردان الهى كه شراره اى از اين محبت در جانشان افتاده است ، حكايتها و داستانهايى وجـود دارد كـه شـگفت انگيز است و پرتو آن ، ايشان را در برابر فرمانهاى الهى مطيع و متعبد ساخته است ، چه رسد به پيامبران بزرگ خداوند كه با اين عشق ، وجودشان سرشته و جانشان سوخته است .

منشاء عصمت از اشتباه

مـصـونـيـت از اشـتـبـاه ، نـاشـى از نـوع بينش پيامبران است . اشتباه در آنجا رخ مى دهد كه انسان بـطـور مـستقيم به واقعيتهاى عينى نرسد، بلكه از راه محاسبه هاى ذهنى كم و بيش با آنها آشنا شـود.

هـمـانـگـونـه كـه حـواس مـا بـطـور مـسـتـقـيـم بـا جـهـان خـارج ارتـبـاط نـدارد و عقل نيز غالب فعاليتهايش روى داده هاى حسى است . پس امكان اشتباه وجود دارد. اما پيامبران الهى از درون خـود بـا كـمـك نـيـروى وحـى ، بـا واقـعـيـت هـسـتـى ارتـبـاط و اتصال دارند و چون در متنِ واقعيت ، اشتباه رخ نمى دهد، پس در ارتباط ايشان با آن نيز اشتباهى رخ نمى دهد.

تفاوت نوابغ و پيامبران

از هـمـيـن جـا، مى توان به تفاوت پيامبران و نوابغ پى برد. نوابغ افرادى هستند كه نيروى تفكر و حسابگر قوى دارند يعنى از راه حواس خود با اشيا تماس مى گيرند و به كمك نيروى عقل حسابگر خود، بر روى فرآورده هاى ذهنى خود كار مى كنند و به نتيجه هاى تازه مى رسند و گـاهـى خـطـا مـى كـنـنـد، امـا پـيـامـبـران الهـى علاوه بر برخوردارى از نيروى خرد و انديشه و حـسـابـگـريـهـاى ذهنى به نيروى ديگرى به نام ((وحى )) مجهزند، نبوغ نوابغ ، مربوط به نيروى فكر و انديشه بشرى آنان است ولى فوق العادگى پيامبران ، مربوط به نيروى وحى است كه آنان را با واقعيت هستى ارتباط مى دهد.

چرا پيامبران بايد معصوم باشند؟

پـيـامـبران براى رهبرى مردم و نجات جامعه از آلودگيها و تباهيها و گسترش عدالت و تقوا آمده انـد.

مـردم بايد نسبت به آنان اعتماد داشته باشند و با اطمينان خاطر به گفته هاى آنان گوش فـرا دهـند.

/ 94