گستردگى قدرت خداوند - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فراتر رفته و بيان مى كنند كه در همين جهان طبيعت ، نمونه هايى از رستاخيز وجود دارد. دسته اى از آيات هم با استدلال و ظرافتى خاص حرف آخر را زده و وجود قيامت را امرى لازم و ضرورى شمرده اند.

گستردگى قدرت خداوند

گروهى از آيات قرآن ، با تكيه به قدرت و توانايى مطلق خداوند، درباره قيامت بحث مى كند و مـى فـرمـايـد كـه اراده و خواست خداىِ قادرِ حكيم بر آن است كه قيامت وجود داشته باشد و هيچ مـانعى در برابر اراده و مشيت الهى وجود ندارد. همانگونه كه اولين بار، معجزه حيات وزندگى را بـا قـدرت گسترده خويش تحقق بخشيد و جهان وانسان را آفريد، ديگر بار با همان قدرت ، انسان را زنده خواهد كرد.

((وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِى الْعِظامَ وَ هِىَ رَميمٌ قُلْ يُحْييهَاالَّذى اَنْشَاءَها اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بَكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ))(173)

((بـراى ما مثلى آورد و آفرينش خود را ازياد برد، گفت : چه كسى اين استخوانها را در حالى كه پـوسـيده است زنده مى كند؟ بگو: همان كه بار اوّل آن را ايجاد كرد و او به هر آفرينشى آگاه است .)) ايـن آيـه پـاسـخ بـه يـكـى از كـافـران اسـت كـه استخوان پوسيده اى در دست داشت و آن را با دسـتانش خورد كرد و به صورت پودر درآورد، سپس آن را در هواپراكنده كرد و گفت : چه كسى مى تواند اين ذرّات پراكنده را زنده كند؟ قرآن درجواب مى فرمايد:

همان كه اولين بار آن را آفريد بار ديگر هم آن را زنده خواهد كرد.

گاهى انسان با توجه به قدرت وتوانايى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسيم مى كند. وقتى چيزى را فوق قدرت و تصور خود ديد، مى پندارد كه نشدنى است قرآن مى گويد: زنده شدن مجدد انسانها، در مقايسه با قدرت و توانايى بشر، غيرممكن است اما اگر بـا تـوجـه به قدرتى كه باراول ، حيات را در جسم مرده آفريد در نظر بگيريدمى بينيد امر شدنى ، ممكن و قابل انجام است .

نمونه هاى رستاخيز در طبيعت

هـمـه سـاله شـاهد هستيم كه زمين پس از شادابى ، طروات وحيات ، بسوى مرگ و افسردگى مى رود و پس از آن بار ديگر با تغيير فصل ، حيات خود را از سر مى گيرد. درنظام كلى جهان هم ، جـهـان رو بـه خـاموشى و سردى خواهد رفت . خورشيد، ماه و ستارگان ، همه خاموش و متلاشى خواهند شد وتمام جهان يكسره مى ميرد.

اما اين مردن هميشگى نيست ، بار ديگر همه موجودات جهان ، زندگى را در شكل نوينى آغاز خواهند كرد:

  • فروشدن چوبديدى برآمدن بنگر كدام دانه فرو رفت در زمين كه نرست چرا به دانه انسانت اين گمان باشد؟

  • غروب ، شمس وقمر را چرازيان باشد؟ چرا به دانه انسانت اين گمان باشد؟ چرا به دانه انسانت اين گمان باشد؟

مـا هـمـه سـاله ، شـاهـد مـوت و حـيـات زمـيـنـى كـه بـر روى آن زنـدگـى مـى كـنـيـم هستيم ، و در طـول عـمـر خـود بـارهـا، آن را بـه چـشـم خـود ديده ايم . از اين رو هنگامى كه حيات نوين زمين در فصل بهار پديدار مى شود و طبيعت ، زندگى خود را از سر مى گيرد، تعجب نمى كنيم .

امـا اگر فرض كنيم كه تا به حال ، حيات دوباره زمين را نديده باشيم و از راه ديگرى هم ، از گـردش هـاى سالانه زمين و دگرگونى نظام طبيعت آگاهى نداشتيم ، دراين صورت ، چون خود، شـاهـد و نـاظـر مـرگ و تـجـديـد حيات زمين نبوده ايم هرگز باور نمى كرديم كه زمين مرده بار ديگر زنده شود و حيات را از سربگيرد.

آيـا كـرمـى كـه در درخـت و پـشه اى كه در باغ زندگى مى كند و همه دنياى او همان درخت و باغ است ، مى تواند تصور كند دنياى او تابع نظام بزرگترى بنام مزرعه است و سرنوشتش به سـرنـوشـت آن مـزرعـه بـسـتـگـى دارد؟ تـصـور نظام هاى وسيع تر و بزرگترى چون مرتع ، جنگل ، قاره ، زمين و منظومه شمسى چطور؟

مـا چـه مى دانيم شايد همه منظومه شمسى ، ستارگان ، كهكشانها و هر چه ما آن را جهان طبيعت مى شـنـاسـيـم ، تـابـع نظام كلّى ترى باشد و همه ميليونها و ميلياردها سالى كه از جريان طبيعت سـراغ

/ 94