قـرآن كـريـم بـر پـايـى قـيـامـت را بـه پـيـدايـش صـيـحـه شديد و نفخ صورمربوط مى داند.ازتـفـاسـيـرى كه اهل بيت (ع ) در اين باره دارند مى توان فهميد كه نفخ صور بايستى معنايى حـقـيـقـى داشـتـه بـاشد. ((صور)) وسيله اى است كه با دميدن درآن ، آهنگ وصداى بسيار شديدى پـديـد مـى آيد و در گذشته درارتش ها بهنگام كارزار و پيكار مورد استفاده واقع مى شده است . حـكـايـت صـور و نـفـخـه هـايـش ، حـكـايـت هـمـان شـيـپـورى اسـت كـه در نـبـرد و پـيـكـار مـعـمول بوده است كه يكبار براى آماده باش و بار ديگر براى حمله و پيكار در آن دميده مى شد. قرآن وقوع رستاخيز را بر اين امور مترتب مى داند:
صيحه و نفخه هاى صور
از آيـه بـرزخ اسـتـفـاده مـى شـود كـه حـكـم بـرزخ عـمـومـيـت داردو شـامل حال همه مى گردد و همگى بايستى به عالم برزخ درآيند.(194) ازاين رو بايد ابـتـدا ((صـيـحـه اى )) پـديـد شـود كـه بـا آن بـسـاط جـهـان و جـهـانـيـان بـر چـيـده شـود واهل دنيا و كسانى كه بر روى زمين و در عالم طبيعت به سر مى برند از دنيا بروند و به عالم برزخ درآيند.پس ازصيحه اى كه دنيا و اهل دنيا را درهم مى پيچد بار ديگر در صور دميده شود و قيامت بر پا مى گردد و مردم برانگيخته مى شوند. بدين جهت آن را نفخه احياء و زنده كردن ناميده اند.((وَ نُفِخَ فَى الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّمواتِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ اِلاّ مَنْ شاءَاللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ اُخْرى فَاِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُروُنَ))(195)و در صـور دمـيـده شود، پس هر كس درزمين وآسمانهاست ، جز آنان كه خدا بخواهد، يكسره مدهوش ومـرده شـونـد. سـپـس بـارديگر در صور دميده شود و ناگهان همگى برخيزند در حالى كه به صحنه محشر مى نگرند.
مردم در صحنه محشر
در روز قـيـامـت تـمـامـى مـردمـان بـه قـدرت پـروردگـار از دل خـاك بـيـرون مـى آيـنـد، ايـن خـلقت برخلاف خلقت آغازين كه تدريجى بوده است ، آفرينشى يكباره است .((قُلْ اِنَّ الاَْوَّلينَ وَ الاْ خِرينََ لَمَجْمُوعُونَ اِلى ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ))(196)بگو: همه پيشينيان و پسينيان در وعده گاه روز معينى گرد مى آيند.هـمـه انـسـانـهـادر مـيـقـات و روز مـعـيـن زنـده مى شوند و در عرصه محشر و صحنه قيامت ، در كام اضـطـرابـهـا و انـقـلابـهـاى عـظـيـم رسـتـاخيز قرار مى گيرند. در آن روز گروهى از شادمانى رخـسـارشـان بـر افـروخـتـه و نورانى است اينها كسانى هستند كه در دنيا با انديشه و باورى راسـتين ، عمرى را به اطاعت از حق سپرى كرده اند. فريب ظواهر و لذات زود گذر را نخورده اند و هـمـواره بـر مـحـور حـق ثـابت قدم بوده اند. كسانى هستند كه در آن روز غم و اندوهى ندارند و اوضـاع قـيـامـت آنـان رانـد و هـنـاك نـمـى كـنـد بـلكـه مـلائكـه و فـرشـتـگـان الهـى بـه اسـتـقـبـال آنـان مى شتابند و به آنها مى گويند: اين همان روزى است كه به شما وعده داده شده بـود. ايـنـك پـس ازعـمـرى تـلاش ، صـبـر، شكيبايى و پس از لحظه شمارى ها، روز موعود فرا رسـيده است ومى توانند فارغ از محروميت ها ومحدوديتها، درجوار رحمت الهى به نعمت لقاى معبود خـويـش در بـهـشـت رضـوان نـايـل آيـند، آنان از شدت شادى و شعف ، سيمايشان برافروخته مى گردد و از نتيجه سعى و تلاش خود در دنيا راضى هستند و به مقامهاى عالى راه مى يابند:((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌَ لِسَعْيِها راضِيَةٌَ فِى جَنَّةٍ عالِيَةٍ))(197)اما گروه ديگر، رخسارشان فرو شكسته ، ذلت بار وهمه كارشان رنج و مشقت خواهد بود:((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌَ عامِلَةٌ ناصِبَةً))(198)اين گروه كه از دنيا جز روى گردانى از حق ، عناد، نفاق ، گمراهى و ستم توشه اى براى خود نياورده اند،