يـك مـجـمـوعـه مـنـظم ، از اجزا و اعضايى تشكيل يافته كه با همكارى هماهنگ و به و به موقع ، هـدفـى را تـاءمـيـن مـى كـنـنـد. در يـك دوربـين عكاسى با وارد آمدن فشار بر روى اهرم ، صفحه ديـافراگم به اندازه كافى گشوده مى شود و شعاعهاى نور از صفحه به روى فيلم افتاده و بـر آن نـقـش مـى بـنـدد و بـه ايـن تـرتـيـب تـصـويـرى از صـحـنـه مـقـابل بر روى فيلم باقى مى ماند. بنابراين مى توان گفت كه نظم ، عبارت است از گردآمدن اجـزاى مـتـفـاوت در يـك مـجـمـوعـه كـه هـمـكـارى هـمـاهـنـگِ آنـهـا، هـدفـى را دنبال نمايد.
ويژگيهاى اجزاى يك دستگاه منظم
الف ـ نـوع و جـنـس اجـزا:
اجـزا از نـوع و جـنـسـى انـتـخـاب مـى شـود كـه بـا عـمـل خـاصـى كـه انـجـام مـى دهـد تـنـاسـب داشـتـه بـاشـد. بـطـور مثال عدسى دوربين عكاسى شفاف است تا نور را عبور دهد.
ب ـ شـكـل و هـيـاءت اجـزا:
شـكل و هياءت اجزا به گونه اى است كه با ساير اجزا هماهنگ باشد. بطور مثال عدسى در دوربين عكاسى محدب است تا اشعه نور را بر روى فيلم گردآورد.
ج ـ انـدازه و مـقـدار اجـزا:
انـدازه هر جزء مشخص است ، چنانكه اندازه ديافراگم در دوربين معين و تنظيم پذير است .
د ـ جا و محل :
هر جزء، محلى مخصوص به خود دارد و چنانچه تغييرى در آن داده شود، دستگاه منظم از كـار مـى افتد، اگر چشم در جاى ديگرى از بدن ، مانند كف پا يا فرق سر، مى بود بينايى با مشكلات فراوانى روبرو مى شد.
ه ـ وقـت و زمـان :
بـراى هـمـكـارى اجـزاى مـخـتـلف ، هـمـزمـانـى عـمـل نـيـز يـكـى از عـوامـل مـؤ ثـر اسـت . روشـن شـدن چـراغ تـرمـز در عـقـب اتـومبيل ، هم زمان با كم شدن سرعت راننده پشت سر را متوجه مى كند، پر شير شدن پستانهاى مادر نيز همزمان با تولد كودك است .
پديدآورنده نظم
اصـل نـظم و قانونمندى هستى ، مورد پذيرش همگان است . اختلاف در اين است كه آيا اين نقشه و نـظام ، به خودى خود به وجود آمده است يا در پيدايش آن ناظمى آگاه و با شعور دخالت داشته است ؟بـا دقـت در پـديـده هاى منظم مى توان نتيجه گرفت كه در پيدايش نظم ، حسابگرى و تدبير، نـقـش اساسى را دارد. بار ديگر نمونه هاى ذكر شده را به ياد آوريد و در شگفتيهاى طبيعت دقت كـنيد، مى بينيد كه بدون دخالت شعور و آگاهى ، هرگز كار حساب شده و منظمى صورت نمى گيرد.آيـا شـمـا مـى توانيد بپذيريد كه يك كودك ناآگاه و بى سواد مدتى با ماشين تحرير بازى كـرده و دكـمـه هـاى آن را بـطور تصادفى به حركت درآورد و در اين ميان نوشته اى كه درباره عميقترين مسائل كيهان شناسى به بحث پرداخته است بوجود آيد؟ يا از پراكندن حروف سُربى چاپخانه اى بر روى زمين صاف ، يك قطعه زيباى ادبى بر روى زمين آشكار شود؟حال بايد پرسيد وقتى يك مقاله چند صفحه اى يا يك دستگاه ساده اى مانند دوربين عكاسى نمى تـوانـد بـدون دخـالت سـازنـده اى بـا شـعـور و آگـاه بـه وجـود آيـد، عـقل سليم چگونه مى تواند بپذيرد كه نظامى به اين دقت ، وسعت و عظمت بدون ناظمى آگاه و دانا پديد آمده باشد. اگر نظم سلول يا يك برگ به دقت مورد بررسى قرار گيرد، معلوم مى شـود كه نظم موجود در آن به مراتب ، پيچيده تر از نظم موجود در