تورات كنونى (عهد عتيق ) نسبت به دنيا توجه و نظر بيشترى دارد و در آن ازجهان ديگرو آخرت كمتر سخن به ميان آمده است . اما چنين نيست كه در عهد عتيق ، ازعالم پس از مرگ و قيامت يادى نشده باشد. بلكه عبارتها وجمله هاى صريحى ، پيرامون زندگى پس از مرگ در تورات وجود دارد:((... ازخـدا بـتـرس و اوامـر او را نـگـاه دار، چـون كـه تمامى تكليف انسان اين است . زيرا خدا هر عمل را با هر كار مخفى ، خواه نيكو و خواه بد باشد به محاكمه خواهد آورد.))(165)((در روز غـضـب خـداوند، نه نقره و نه طلاى ايشان ، ايشان را تواند رهانيد تمامى جهان از آتش غـيـرت او سـوخـتـه خـواهـد شـد زيـرا كـه بـرتـمـامـى سـاكـنان جهان هلاكتى هولناك وارد خواهد آورد.))(166)((مردگان تو زنده خواهند شد واموات خواهند برخاست . اى شما كه ساكنان در خاك هستيد، بيدار شـده ، تـرنـم نـمـايـيـد زيـرا شـبـنـم تـومـثـل شبنم نباتات است وزمين ، مرگان را بيرون خواهد افكند.))(167)صريح ترين جمله اى كه در عهد عتيق پيرامون معاد وارد شده است ، اين جمله است :((خداوند مى ميراند و زنده مى كند، فرود مى آورد و بر مى خيزاند، خداوند، حقير مى سازد وغنى مى گرداند، پست مى كند و بلند مى سازد.))(168)
معاد در انجيل هاى چهارگانه
در انـجـيـلهـاى چهارگانه ، با صراحت تمام و به تعبيرهاى گوناگون ، از قيامت و آخرت سخن بـه مـيان آمده است وپيرامون آن مطالبى مطرح شده است . ولى تكرار و توجه به زندگى پس ازمـرگ ، درهـمـه آنـهـا يـكسان نيست . انجيل ((متّى )) از بقيه گوياترو رساتر است و در بيشتر بابهايش ، از آخرت و قيامت ، سخن گفته است و بدان اهميت بيشترى داده است .درمواردى به اصل قيامت اشاره مى كند و درجاهاى ديگر، تعبيراتى چون : حيات جاودان ، ملكوت ، آسـمـان ، ديـدار خـدا، داورى ، روز جـزا، عـذاب ، جـهـنـم و بـهـشـت آورده شـده اسـت . براى نمونه فرازهايى از آنها را بيان مى كنيم :((آيا مطالعه نموده ايد آنچه ازخدا درباره برخاستن مردگان به شما گفته شده است ، كه خداى ابـراهـيـم و خـداى اسـحـق و خـداى يعقوب منم و خدا، خداى مردگان نيست بلكه خداى زندگان است .))(169)((عـيـسـى بـدو گـفـت : بـرادر تـو خـواهد برخاست . مرتا به وى گفت : مى دانم كه روز قيامت ، روزبازپسين خواهد برخاست . عيسى بدو گفت : ... هركه به من ايمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد و هر كه زنده بود و به من ايمان آورد تا ابد نخواهد مرد.))(170)((خـواهـش پـدر كـه مرا فرستاد اين است كه هر چه به من بخشيد، من هيچ چيز آن را ضايع نكنم ، بلكه در روز بازپسين اثر برخيزانم و خواهش آن كس كه مرا فرستاده اين است كه هر كس پسر راببيند و براو ايمان بياورد، مالك زندگانى جاودانى بشود و من او را در روز باز پسين خواهم برخيزانم .))(171)((تـمـام گـنـاهـان بنى آدم آمرزيده خواهد شد. مگرآن كه به روح القدس كفر گويند كه هرگز آمرزيده نخواهد شد، بلكه مستوجب عذاب ابدى است .))(172)
امكان معاد
معاد در قرآن
مساءله قيامت و معاد، در قرآن كريم به شكل گسترده اى مطرح شده و به آن اهميّت فراوانى داده شـده اسـت . مساءله معاد را در كتابهاى آسمانى موجود و اديان پيشين ، بررسى كرديم و ملاحظه شد كه اديان گذشته ، تنها از روز قيامت خبر داده و تنها وجود آن را اعلام كرده اند.ولى قـرآن كـريـم ، صـرف نـظـر از تـصـريـح بـه قـيـامـت و اخـطـار مـكـرر، پـا بـه مـيـدان استدلال و اثبات آن گذاشته و اشكالات منكران معاد را پاسخ گفته است .استدلالهاى قرآن ، مجموعه اى از پاسخ هايى است كه به منكران قيامت داده شده است . برخى از ايـن پـاسـخـها، در پى اين است كه ثابت كند مانعى در امكان تحقق قيامت ، وجود ندارد. در واقع ، ايـن اسـتـدلالها جوابگوى كسانى است كه قيامت را امرى غير ممكن مى پندارند، برخى از آيات هم يـك مـرحـله