پـيـش از اين بيان شد كه هنگام مرگ ، تمام حقيقت و شخصيت انسان كه همان ((روح )) اوست ، بى كـم و كـاسـت ازجـانـب مـاءموران الهى دريافت مى شود و هيچ گونه فنا و نيستى در آن راه ندارد. آنچه متلاشى مى شود بدن آدمى است ولى روح كه حقيقت انسان است از بين نمى رود و باقى مى ماند.
قيامت صغرى
هنگام مرگ : انسان چشم به عالمى مى گشايد و حقايقى را مى بيند كه چه بسا عمرى از آن غفلت داشـته است ، گويى كه ازخواب چندين ده ساله برخاسته است واينك خود را با واقعيات برتر و بـا عـظمتى ، روبرو مى بيند. بنابراين مرگ نوعى بيدارى است يعنى با مرگ ديده برزخى انسان گشوده مى شود و با جهانى آشنا مى شود كه به مراتب از جهان مادى وسيعتر است .از سوى ديگر با مرگ ؛ دلبستگى هاى مادى ، روابط خويشاوندى و پيوندهاى اجتماعى انسان ، كـه وى را بـا عـالم دنـيـا مـرتـبـط كـرده ، يـكـبـاره گـسـسـتـه مـى شـود و بـه رؤ يـايـى مـبـدل مـى گـردد.آمـال و آرزوهـاى دور ودرازى كـه عـمـرى را بـراى آنـها سپرى كرده است ، چون سرابى در برابر ديدگان او نمايان مى شود. قطع يكباره اين دلبستگى ها و پيوستگى ها در جـسـم و جان او اضطراب و تشنجاتى به وجود مى آورد. از اين رو حضرت على عليه السلام مى فرمايد:((هر كس بميرد قيامتش بر پا مى گردد.))(184)و به همين خاطر مرگ را، قيامت صغرى ناميده اند.
عالم برزخ
اگر شيئى بين دو چيز ديگر حايل و فاصله شود به آن برزخ گفته مى شود. هنگام مرگ ، روح از عـالم طـبيعت خارج مى شود و به جهانى قدم مى نهد كه بين جهان طبيعت و آخرت فاصله است و بـه همين خاطر آن را ((عالم برزخ )) ناميده اند، انسان از لحظه مرگ تا قيامت كبرى در اين جهان بـه سـر مـى برد، چنين نيست كه انسان ، پس از مرگ درحالتى شبيه به بيهوشى فرو رود و چيزى را احساس نكند، آدمى با مرگ بى درنگ وارد مرحله اى ديگر از حيات مى شود و همه چيز را احساس مى كند. از لذتهايى برخوردار است يا از ناراحتى هايى رنج مى برد و اين لذت و رنج به انديشه ها، اخلاق و اعمال او در اين جهان بستگى دارد.پـيـش از ايـن يـادآورى كـرديـم كـه قـرآن كـريـم ، بـه شـكـل هاى گوناگون وجود حيات بعد از مرگ و قبل از قيامت را تاءييد مى كند. حدود پانزده آيه از قـرآن ، بـه نـحـوى اين جريان حياتى را معرفى كرده و اءشاره مى كند كه انسان در فاصله بين مرگ و قيامت از نوعى حيات واقعى و كامل بهره مند است .
حيات برزخى در آيات قرآن
بـرخـى از آيـاتـى كه پيرامون زندگى برزخى وارد شده اند گفت و شنود انسانهاى صالح و نـيـكـوكـار يـا فـاسـد و گـناهكار را با فرشتگان الهى بيان مى كنند كه لحظه اى پس ازمرگ صورت مى پذيرد.((حـَتّى اِذا جاَّءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ، كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ))(185)تا وقتى كه يكى از آنها را، مرگ فرا رسد. مى گويد: پروردگارا، مرا باز گردان تا شايد كـار شـايـسـتـه اى در زمـيـنـه هـايى كه نكرده ام ، انجام دهم . هرگز، اين سخنى است كه تنها او گـويـنـده آن اسـت و از پـشـت سـرشـان ـ از دم مـرگ ـ تـا روزى كه برانگيخته شوند، برزخ و فاصله اى است .