در مـعـاشـرت بـا مـردم گـشـاده رو بـود. از اصـحـابـش دلجـويـى مـى كـرد و جـويـاى احـوال آنـان مـى شـد اگـر سـه روز يـكى از اصحابش را نمى ديد سراغش را مى گرفت ، اگر مـريـض بـود بـه عـيـادتـش مـى رفـت و اگـر گـرفتارى داشت به او كمك مى كرد. در مجلس با اصحابش دايره وار مى نشست تا بالا و پايينى نداشته باشد و تنها به يك نفر نمى نگريست بلكه نگاهش را ميان افراد تقسيم مى كرد. از اينكه بنشيند و ديگران كار كنند نفرت داشت ، از جا برمى خواست و در كارها شركت مى جست .
نحوه برخورد با خانواده
نـسـبـت بـه هـمـسـران خـود هيچ گونه خشونتى نشان نمى داد بلكه بدزبانى برخى از همسران خـويـش را تـحـمـل مـى كـرد تـا آنـجـا كـه ديـگـران از ايـن هـمـه تحمل در شگفت مى شدند، به حسن معاشرت با همسر توصيه مى كرد و مى فرمود:هـمـه مـردم داراى خـصـلتـهاى نيك و بد هستند، مرد نبايد تنها جنبه هاى ناپسند همسر خويش را در نـظـر بـگـيـرد و هـمـسـر خـود را تـرك كـنـد. چه ، هرگاه از يك خصلت او ناراحت مى شود خصلت ديگرش موجب خشنودى اوست و اين دو را بايد با هم به حساب آورد.
نحوه برخورد با كودكان
بـه كـودكـان سـلام مـى كـرد وبـا فـرزنـدان خـود و مسلمان عطوف و مهربان بود و آنها را روى زانوى خويش نشانيده و دست محبت بر سر و رويشان مى كشيد.مـادران ، كـودكان خردسالشان را به وى مى دادند كه برايشان دعا كند. يكبار كودكى بر روى جـامـه پـيـامـبر ادرار كرد. مادرش ناراحت و شرمگين شده و خواست مانع او شود. حضرت او را به شدت از اين كار منع كرده و فرمود:مانع ادرار كودك نشو، كه جامه من نجس بشود اهميتى ندارد، تطهير مى كنم .
نحوه برخورد با بردگان
نسبت به بردگان فوق العاده مهربان بود و به مردم مى گفت :ايـنـهـا بـرادران شـمـايـنـد، از هـر غذا كه مى خوريد به آنان هم بدهيد و از هر نوع جامه كه مى پـوشـيـد بـه آنـان ، بـه پـوشـانـيـد، كـار طـاقـت فـرسـا بـه آنـان تـحـمـيـل نـكـنـيـد و در كـارهـا بـه آنـان كـمـك كـنـيد، آنان را با عنوان كنيز و برده صدا نزنيد و شـغـل بـرده فـروشـى را بـدتـريـن شـغلها مى دانست و مى فرمود: بدترين مردم در نزد خدا آدم فروشانند.
منابع و مآخذ درس دهم
1ـ شيعه دراسلام علامه طباطبايى 2ـ شناخت اسلام شهيد بهشتى 3ـ وحى و نبوت شهيد مطهرى4ـ انسان و ايمان شهيد مطهرى5ـ ختم نبوت شهيد مطهرى
امامت
ابعاد مساءله امامت
ضرورت بحث پيرامون امامت
ممكن است چنين تصور شود كه بحث درباره خلافت و امامت و اين كه پس از پيامبر گرامى اسلام ، چـه كـسـى بايستى زمام امور مسلمانان را به دست مى گرفت ، يك بحث تاريخى است كه غير از جـنـبه تاريخى ، نتيجه اى در بر ندارد. پس بهتر است كه براى وحدت و يكپارچگى مسلمانان ، ايـن گـونـه مـبـاحـث راكـنـار گـذاريـم و ذهـن جـامـعـه اسـلامـى را بـه سـوى مسائل مهمترى سوق دهيم .ولى بـايـد تـوجـه داشـت كـه مـسـاءله امامت ، جنبه هاى گوناگونى دارد كه هر يك مى تواند از حياتى ترين امورى كه جامعه اسلامى همواره بدان نياز دارد، بشمار آيد: