مـرگ از نـظـر اسـلام ، نـيـسـتـى ، نـابـودى و فـنـا نـيـسـت ، بـلكـه انتقال ازعالمى به عالم ديگراست . چنانكه پيامبر(ص ) فرموده است :((بـراى فانى شدن آفريده نشده ايد، بلكه براى بقا آفريده شده ايد و تنها ازخانه اى به خانه ديگر مى رويد.(181)قـرآن كـريـم دربـاره مـرگ تـعـبـيـرات گـوناگونى دارد و در فرهنگ اسلامى ، كلمات مختلفى پـيـرامـون آن بـه كـار رفـتـه اسـت كـه هـر يـك گوياى چهره اى از اين واقعيت است . يكى از اين تعابير كه در قرآن كاربرد فراوانى دارد واژه ((توفّى )) است . توفّى از ماده ((وفا)) است و بـه دريـافـت چـيـزى ، بـدون كـم و كـاسـت گـفـتـه مـى شـود. ((تـَوَفَّيـْتُ الْمـالَ)) يـعـنـى مال را بدون كم و كسر دريافت كردم .در چهارده آيه از آيات قرآن كريم ، اين تعبير در مورد مرگ آمده است و بيانگر اين حقيقت است كه انـسـان داراى بـُعـدى غـير مادّى و ملكوتى است . در پرتو اين بُعد الهى ، انسان با مرگ ازبين نـمـى رود، بـلكه بدون كم و كاست تحويل ماءموران غيبى خداوند مى گردد. از اين آيات استفاده مـى شـود كـه انـسـان تـنها همين اندام مادى نيست و علاوه بر بعد مادى حقيقت ديگرى در شخصيت او دخـيـل اسـت كـه ازويژگى هاى مادى پيراسته است . اين بعد غير مادى انسان ، همان است كه قرآن شريف در آيه هاى متعددى از آن به روح ونفس تعبير كرده است و در روايات اسلامى هم به وجود آن تصريح شده است . انسان در پرتو همين روح و بعد الهى اش ، دچار نيستى و فنا نمى شود و زندگى نوين وحيات جديدى را پس از مرگ ادامه مى دهد.در آيـاتـى كـه ازمرگ به توفى تعبير شده است اين حقيقت اعلام شده كه انسان با مرگ نابود نـمـى شـود، بـلكـه حـيـات و زنـدگـى اش بـه شكل ديگرى ادامه مى يابد. زيرا در اين آيه ها، بلافاصله پس از مرگ ، يك سلسله اعمال حياتى مانند مكالمه ، آرزو و تقاضا به انسانها نسبت داده شـده اسـت كـه وجـود زندگى واقعى را به روشنى تاءييد مى كند. اينك نمونه هايى از اين آيات :((اِنَّ الَّذيـنَ تـَوَفيّهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى اَنْفُسِهِمْ، قالُوا فيمَ كُنْتُمْ، قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الاَْرْضِ، قـالُوا اَلَمْ تـَكـُنْ اَرْضُ اللّهِ واسـِعـَةً فـَتـُهـا جِرُوا فيها فَاُولئِكَ مَاْويهُمْ جَهَنَّمُ وَ سائَتْ مَصيراً))(182)هـمانا آنان كه فرشتگان ، جان آنها را دريافت كردند، در حالى كه برخود ستمگر بودند، به آنها گفتند:در چه وضعى بسر مى برديد؟ گفتند: ما در زمين مردمى زير دست ومستضعف بوديم ، فـرشـتـگـان به آنهاگفتند: آيا زمين خدا فراخ نبود كه در آن سفر كنيد (و خود را از زير سلطه ديگران برهانيد)؟ پس جايگاه آنان جهنم است و بدفرجامى است .در اين آيه ازمكالمه فرشتگان با انسان پس ازمرگ سخن به ميان آمده است . روشن است اگرهمه واقعيت انسان جسد بى حس و شعور باشد، مكالمه بى معنى است . از اين آيه استفاده مى شود كه انـسـان ، پـس از ايـنـكـه از ايـن جـهـان رخـت بـر مـى بـنـدد، با ديده ، گوش و زبان ديگرى با فرشتگان و ماءموران غيبى خداوند به گفتگو مى پردازد.((وَ قـالُواءَ اِذا ضـَلَلْنـا فـِى الاَْرْضِ ءَ اِنـّالَفـى خـَلْقٍ جـَديدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونََ قُلْ يَتَوَفّيكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذى وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ اِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ))(183)و گـفـتـنـد: وقتى كه در زمين گم شديم ، (دفن شديم وپوسيديم ) آيا در آفرينش نوينى قرار خـواهـيـم گـرفـت ؟ حـقـيـقت اين است كه اينان ـ از روى عناد ـ ملاقات پروردگار خويش را منكرند. بـگـو:هـمـانـا فـرشـتـه مـرگ كـه مـوكـل بـرشـمـاسـت ، در حـيـن مـرگ شـمـا را بـه تـمـام و كمال دريافت مى كند. از آن پس بسوى خدا بازگردانده مى شويد.قـرآن كـريـم ، در ايـن آيـه بـه يـكـى ازاشـكـالات مـنـكـران مـعـاد پـاسـخ مـى دهـد، اشـكـال ايـن اسـت كـه پـس از مـرگ ، هـر ذره مـا نـاپديد مى شود و به جايى مى رود و اثرى از ماباقى نمى ماند.