ريـا در عـبـادات ، شـرك خـفـى و پـنـهـان اسـت و بـا تـوحـيـد كامل منافات دارد، در حديثى از پيامبر اكرم (ص ) آمده است :(((راه يـافـتن ) شرك در دل مردم از رفتن مورچه بر روى سنگ صاف در شب تاريك ، پنهان تر است .))(27)سـرچـشـمـه شرك پنهان همان است كه در فرهنگ اسلامى از آن به ((نفس اماره )) تعبير مى شود. تـوجـه انـسـان بـه سوى خود و منافع و خواسته هاى غير مشروع به نفس اماره باز مى گردد و هـمـان اسـت كـه در روايـتـى ((اعـدا عـدوّ)) يـعـنـى دشمن ترين دشمنان ، ناميده شده است .(28) زنجيرهاى نفس اماره آدمى را به بند كشيده و او را در محدوده خودخواهى و خودپرستى زندان كـرده است . خطرناكترين دشمن انسان ، دشمنى است كه در دلش خانه كرده است . به يقين پيكار با اين دشمن بسى دشوارتر است و به پايدارى و همت بيشترى نياز دارد و به همين خاطر آن را ((جهاد اكبر)) ناميده اند.(29)
شناخت اسما و صفات خدا
تـاكـنـون دانستيم كه جهان و مجموعه پديده هاى آن ، آفريدگارى يكتا و يگانه دارد. اكنون مى خواهيم بدانيم كه آفريدگار، چه صفات و خصوصياتى دارد.
اسم و صفت
هر كلمه اى كه براى تعبير از ذات يك شيى ء به كار رود، اسم گفته مى شود و هر كلمه اى كه بـراى تـعـبـيـر از وصـف يـك شـيـى ء بـه كـار رود، صـفـت نـام دارد. بـطـور مثال ، وقتى مى گوييم : ((احمد، نيرومند است ))، احمد اسم و نيرومند صفت اوست .(30)مـا در مـبـاحـث خـداشـنـاسى به ((اسما)) و ((صفات )) گوناگونى براى خدا برخورد مى كنيم . قـبـل از بـحـث پـيـرامون اسما و صفات بايد ببينيم كه آيا شناخت ما از ((خدا)) مى تواند در حدى باشد كه اسم يا صفت او را درك كرده و بشناسيم يا تنها آگاهى كه از او داريم اين است كه او هست ، همين و بس ؟ در اين زمينه ، سه نظريه وجود دارد:
معطّله
گـروهـى از مـتـكـلمـان به خاطر دورى جستن از محدود كردن و مجسم نمودن خداوند و تشبيه او به چـيـزى ، عـقـل و درك انـسـان را تـعـطـيـل نـمـوده و حـكـم كـرده انـد كـه عـقـل انـسـانـى بـه هـيـچ وجـه