غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • از قوت مستيم ز هستيم خبر نيست
    در جشن مى عشق كه خون جگرم ريخت
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    مستان مي عشق درين باديه رفتند
    در باديه ى عشق نه نقصان نه كمال است
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    گويند برو تا به درش برگذرى بوك
    زين پيش دلى بود مرا عاشق و امروز
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    جانا اگرم در سر كار تو رود جان
    در دامن تو دست كسى مي زند اى دوست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    عطار چنان غرق غمت شد كه دلش را
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو



  • مستم ز مى عشق و چو من مست دگر نيست
    نقل من دلسوخته جز خون جگر نيست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    من ماندم و از ماندن من نيز ار نيست
    چون من دو جهان خلق اگر هست و اگر نيست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    هيهات كه گر باد شوم روى گذر نيست
    جز بي خبريم از دل خود هيچ خبر نيست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    از دادن صد جان دگرم بيم خطر نيست
    كو در ره سوداى تو با دامن تر نيست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو
    خواهم كه نخواهم دگرم هيچ نظر نيست
    يك دم دل دل نيست زمانى سر سر نيست
    دانى كه چه خواهم من دلسوخته از تو



/ 896