غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • گر از گره زلفت جانم كمرى سازد
    گردون كه همه كس را زو دست بود بر سر
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    طاوس فلك هر شب شد سوخته بال و پر
    بنماى لب و رويت تا اين دل بيمارم
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    جان عزم سفر دارد زين بيش مخور خونش
    اين عاشق بى زر را زر نيست تو مي خواهى
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    ديرى است كه مي سازم تا بو كه بسازى تو
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر

    چون نيست ز ياقوتت هم قوت و هم قوتمچون نيست ز ياقوتت هم قوت و هم قوتم

  • در جمع كله داران از خويش سرى سازد
    از دست سر زلفت هر شب حشرى سازد
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    هم شمع رخت سوزد گر بال و پرى سازد
    يا به بترى گردد يا گلشكرى سازد
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    تا بو كه ز خون دل زاد سفرى سازد
    چون وجه زرش نبود از وجه زرى سازد
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر
    ديوانه بود هر كو با سيم برى سازد
    چون توبه نمي سازى دل با دگرى سازد
    تا زر نبود اول تا جان ندهد آخر

    عطار کنون بى تو قوت از جگرى سازدعطار کنون بى تو قوت از جگرى سازد

/ 896