غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • لعل تو به جان فزايى آمد
    چون صد گرهم فتاد در كار
    در كار من جدا فتاده
    با زنگى خال تو كه بر ماه
    در ديده ى آفتاب روشن
    در كار من جدا فتاده
    با چشم تو مي بباختم جان
    بگريخت دلم ز چشم تو زود
    در كار من جدا فتاده
    در حلقه ى زلفت آن دم افتاد
    هرگاه كه بگذرى به بازار
    در كار من جدا فتاده
    يكتايى ماه شق شد از رشك
    بنشين و دگر مرو اگرچه
    در كار من جدا فتاده
    دانى نبود صواب اسلام
    بردى دلم و بحل بكردم
    در كار من جدا فتاده
    در كار من جدا فتاده
    بيگانه مباش زانكه عطار
    در كار من جدا فتاده



  • چشم تو به دلربايى آمد
    زلفت به گره گشايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    در جلوه ى خودنمايى آمد
    چون نقطه ى روشنايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    چون چشم تو دردغايى آمد
    وآواره ز بى وفايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    كز چشم تواش رهايى آمد
    گويند به جان فزايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    تا سرو تو در دوتايى آمد
    در كار تو صد روايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    آنجا كه بت ختايى آمد
    واشكم همه در گوايى آمد
    در كار من جدا فتاده
    چندين خلل از جدايى آمد
    پيش تو به آشنايى آمد
    در كار من جدا فتاده



/ 896