غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • عزم خرابات بي قنا نتوان كرد
    چون نه وجود است نه عدم به خرابات
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    شاه مباش و گدا مباش كه آنجا
    گم شدن و بيخودى است راه خرابات
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    هر كه ز خود محو گشت در بن اين دير
    سايه كه در قرص آفتاب فرو شد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    لا شو اگر عزم مي كنى تو به بالا
    گر قدرى عمر بي حضور كنى فوت
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    خود قدرى نيست اين قدر كه جهان است
    گر ز خرابات درد قسم تو آيد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    چون به خرابات حاجت تو حضور است
    يار عزيز است خاصه يار خرابات
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    تا كه نگردد فريد درد كش دير
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى



  • دست به يك درد بى صفا نتوان كرد
    لاجرم اين يك از آن جدا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    هيچ نشان شه و گدا نتوان كرد
    توشه ى اين راه جز فنا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    وعده ى ابات او وفا نتوان كرد
    تا به ابد چاره ى بقا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    زانكه چنين عزم جز به لا نتوان كرد
    تا به ابد آن قدر قضا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    ترك جهانى به يك خطا نتوان كرد
    تا ابد الابدش دوا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    حاجت تو بى ميى روا نتوان كرد
    در حق يارى چنين ريا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى
    دامن او يك نفس رها نتوان كرد
    قصه دردى كشان ادا نتوان كرد
    هم نفسى دردكش اگر به كف آرى



/ 896