سفرهاى زيارتى، آميزه اى از عشق ملكوتى، تكريم و احترام به پاسداران ارزشها، شستوشوى غبار غفلت و گناه و پناهندگى انسان به پايگاه هاى امن الهى و مشاهد و مراقد بركت آفرين اولياى او است.
ساماندهى و برنامه ريزى و فراهم آوردن زمينه لازم براى تحقّق اهداف مقدّس و عالى زيارت، مسؤوليتى دشوار و سنگين و در عين حال شيرين است كه اميد ثواب و پاداش الهى و همراهى با راهيان ديار دوست تمام سختى ها را آسان و رنج ها را دلنشين و گوارا مى سازد. البته سفرهاى گروهى و دسته جمعى هميشه به همفكرى و هماهنگى و استفاده از تجارب پيشگامان قبلى نياز دارد. استفاده از تجارب مديران كاروان ها و روحانيون بزرگوار در سفرهاى حج، عمره، سوريه و عتبات عاليات مى تواند سفرهاى زيارتى را به كلاس هاى آموزشى ـ تربيتىِ سيّار مبدّل كند و جمعى گسترده از مردم كشور را در ابعاد اخلاقى، دينى و اجتماعى تحت پوشش قرار دهد.
همفكرىوهمكارى نزديك نهادهاى مرتبط باامور حج وزيارتو دست اندركاران كاروانها و دور نگهداشتن اين سفرهاى معنوى از انگيزه هاى اقتصادى و تجارى محض، شرط اثر گذارىِ فرهنگى و موفقيت در اهداف عالى عبادى و معنوى است.
ضرورت راهنمايى و توجيه زائران
زائران گرامى به دليل عشق الهى، محبّت به اولياى او، فراغت كارى و حضور در يك اردوى معنوى و حركت دسته جمعى و آميختگى كارهاى فكرى و اقدامات عملى و... براى دريافت رهنمودها و فهميدن و عمل كردن به آنها آمادگى فراوان دارند.و اين امور، امكاناتى الهى است كه فعاليّت فرهنگى و كار توجيه زائران را جذّاب و مؤثّر ساخته است.
در سفرهاى زيارتى حج و عمره و زيارت مرقد مطهّر حضرت زينب(عليها السلام) در سوريه سالهاست كه روحانيون بزرگوار، زائران را يارى مى كنند و به خدمت پيروان و دوستان اهلبيت(عليهم السلام) كمر همّت بسته اند و درس ايمان و ولايت و اخلاق و تاريخ عترت را به شيفتگان اهل بيت(عليهم السلام) مى آموزند.
ره توشه عتبات
اكنون كه پس از سالها محروميت و حدود نيم قرن مسدود بودن راه زيارت شش تن از انوار پاك الهى و پيشوايان معصوم(عليهم السلام) در سرزمين عراق، امكان زيارت و تجديد عهد با بارگاه علوى و پايگاه حسينى(عليهما السلام) و سرزمين مقدّس كاظمين و سامرّا ده ها مرقد و آستان مقدس امامزادگان و عارفان و عالمان بزرگ و مجاهدان تاريخ اسلام فراهم شده و خداوند زمينه زيارت از نزديك را فراهم آورده، شايسته است از اين سفرها بهتر و بيشتر بهره مند شويم و با شناخت بزرگانى كه به قصد زيارت آنان بار سفر مى بنديم، زيارت را با معرفت و محبّت بيشتر قرين سازيم و از راز و رمز جايگاه قدسى آنان آگاه شويم.كتاب حاضر، «ره توشه عتبات عاليات» بدين اميد با همكارى پانزده تن از فضلاى حوزه علميه قم تدوين شده تا روحانيون كاروان هاى زيارتى و عموم زائران را يارى دهد و عنصر معرفت را بر اقدام قدسى زيارت بيفزايد.
چگونگى انتقال اين معارف به زائران گرامى، بستگى به ميزان اخلاص و تلاش و مديريت روحانيون و مديران گرامى كاروانها دارد.
گاهى در آستانه حركت، گاهى بر سر مزار و مرقد، گاهى در كنار سفره صبحانه، و نهار و احياناً در داخل اتوبوسِ زائران، بايد سيماى تابناك امامان(عليهم السلام) و زيارت شوندگان ديگر را ترسيم كرد و به سلام و تكريم و محبت و اطاعت و نماز و دعا و شكر و سپاس زائران شور و شوقى افزون تر بخشيد.
در پايان از حجّة الاسلام والمسلمين آقاى محمود مهدى پور، مسؤول تهيّه و تنظيم كتاب و نويسندگان مقالات كه نام هر كدام در صدر مقاله خودشان آمده و همكاران محترم در مركز تحقيقات حج صميمانه تشكّر مى شود. اميد است زائران محترم همگان را از دعاى خود بهره مند فرمايند و با زيارتى مقبول و مطلوب با سلامت و موفقيّت به وطن خود بازگردند.
چرا زيارت؟
زيارت در اسلام، بهويژه در فرهنگ غنى تشيّع، از جايگاه والايى برخوردار است. اولياى الهى و امامان معصوم(عليهم السلام) پيروان خود را دعوت به زيارت كرده اند و پاداش فراوان براى «زائر» برشمرده اند.در زيارت، پيش از برهان و فلسفه چينى، شور و عشق و محبّت نهفته است.
وادى زيارت، پيش از آنكه وادى معقولات و محاسبات عقلى باشد، وادى دل و جذبه درون است. پيش از آنكه «عقل» محاسبه كرده و دريابد كه چرا؟ «دل» فرمان مى دهد و زائر را به مزار مى رساند. زائر اگر بداند و بشناسد كه مورد زيارت «كيست»؟ ديگر نمى پرسد: «كجاست»؟ و به راه مى افتد و همچون خضر(عليه السلام)، به دنبال آبِ حيات، و همچون موسى(عليه السلام) در پىِ «عبد صالح» روان مى گردد تا برسد و بيابد و بهره برگيرد و كامياب شود.
آنچه زائر را به پيمودن راه ها و طى مسافت ها و تحمل رنج سفر و بيم باديه و استقبال از خوف و خطر وا مى دارد، كشش درونى و علاقه قلبى اوست و اگر عشق آمد، خستگى رخت بر مى بندد و اگر محبّت در كار بود، ملال نابود مى شود.
آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز
پاى پر آبله و باديه پيماى من است
پاى پر آبله و باديه پيماى من است
پاى پر آبله و باديه پيماى من است
«حُبُّ اللهِ نارٌ لا يَمُرُّ عَلى شَىْء إِلاَّ احْتَرَقَ وَ نُورُ اللهِ لا يَطَّلِعُ عَلى شَىْء إِلاّ أَضاءَ».(2)
«محبت خدا، آتشى است سوزان و نور خدا فروغى است روشنگر.»
و به قول ميكل آنژ «تنديس پرداز ايتاليايى):
«عشق، شهپرى است كه خداوند به انسان داده تا با آن نزد وى پرواز كند.»(3)
عشق، معمار عالم و آباد كننده دل است. دانشمند ديگرى مى گويد:
«يك قلب مى تواند هزار سال فكر خود را به كار برد، ليكن به قدر آنچه عشق، يك روز ياد مى دهد، كسب نتواند كرد.»(4)
و حافظ در اين خصوص مى گويد:
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقى شيوه رندان بلا كش باشد
عاشقى شيوه رندان بلا كش باشد
عاشقى شيوه رندان بلا كش باشد
داغ محبت خدا و رسول و اهل بيت(عليهم السلام) بر سينه داشتن، همراه است با رنج ها و مشقت هايى كه در راه اين محبت است. مگر مى توان از دشت ها به سوى خانه و ديار محبوب گذر كرد و تيغ بيابان را در پاى نديد؟
اين خصيصه عشق است... و صد البتّه كه همه اين ها در راهِ «دوستى» روا و شيرين; و هر چه از دوست رسد، نيكوست.
نتيجه محبّت و دوست داشتن ائمه(عليهم السلام)
بعضى از شيعيان، به حضور ائمه اطهار(عليهم السلام) مى رسيدند و ابراز مى كردند: ما، شما اهل بيت را دوست مى داريم و آنان در پاسخ مى فرمودند:
«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيُعدَّ لِلْفَقْرِ ]أَوْ لِلْبَلاءِ [ جِلْباباً».(5)
«كسى كه ما اهل بيت را دوست دارد; آماده سختى باشد و تن پوشى از فقر و محروميّت براى خود آماده سازد.»
و در فرهنگ والاى تشيّع، معشوق هاى برين، خدا و رسول اند و ائمه اطهار(عليهم السلام) ، و نيز صديقين، شيهدان و پاكمردانى هستند كه در راهِ احياى مكتب، جان در طبق اخلاص نهادند و لايق محبت شدند و دين هم بر پايه محبت مى چرخد اساساً به تعبير زيباى امام صادق(عليهم السلام) : «هَلِ الدِّينُ إِلاَّ الْحُبُّ»;(6) «آيا دين، چيزى جز محبّت است؟»
آرى، «محبّت» پشتوانه «زيارت»است وآنكه عشق وشوق دارد، به زيارت مى رود.
زيارت، زبانِ علاقه و ترجمان وابستگىِ قلبى و نمودى از احساسِ درونى و نشانى از محبّت و دليلى بر عشق و علامتى از تعلّق خاطر است.