امامت و رهبرى - ره توشه عتبات عالیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه عتبات عالیات - نسخه متنی

ج‍م‍ع‍ی‌ از ن‍وی‍س‍ن‍دگ‍ان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

{ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ اِلَيْنا لاتُرْجَعُونَ} .(1)

«آيا مى پنداريد شما را بيهوده آفريديم و به سوى ما باز نمى گرديد؟»

آن مرد تعجب كرد و گفت: تو كودكى بيش نيستى و گناه نكرده اى.

فرمود: مادرم را ديدم كه با چوب هاى بزرگ، آتش روشن مى كرد ولى موفق نمى شد. از اين رو، چوب هاى كوچك و نازك استفاده مى كرد (و با آتش زدن چوب هاى كوچك و نازك، چوب هاى بزرگ را آتش مى زد) و من مى ترسم كه از چوب هاى كوچك جهنمى باشم.(2)

امامت و رهبرى


روايات بسيارى از امام هادى(عليه السلام)نقل شده كه در آنها بر امامت و رهبرى امام حسن عسكرى(عليه السلام)تأكيد شده است. صَقْربن ابى دُلَف مى گويد:

[

1. مؤمنون : 1152. بستانى، دائرة المعارف، ج7، ص45
]

از امام هادى(عليه السلام)شنيدم كه فرمود:

«امام بعد از من، حسن است و بعد از حسن، پسرش قائم است; كسى كه زمين را پر از قسط و عدل مى كند، همانطورى كه از جور و ظلم پر شده باشد.»(1)

على بن عمر نوفلى مى گويد:

«همراه امام هادى(عليه السلام)در حياط خانه آن بزرگوار بودم; پسرش محمد از جلوى ما عبور كرد. گفتم: فدايت شوم، بعد از شما اين امام است؟ فرمود: نه، امام شما بعد از من حسن است.»(2)

ابوبكر فهفكى مى گويد:

«امام هادى(عليه السلام)به من نوشت: پسرم ابو محمد حسن عسكرى(عليه السلام)ميان افراد خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله)از نظر خلقت صحيح ترين فرد و از نظر منطق و استدلال، استوارترين آنان است و او ارشد فرزندان من مى باشد و جانشين من خواهد بود و سلسله امامت و احكام ما به او منتهى مى شود. پس آنچه از من مى پرسيدى از او بپرس و آنچه به آن نيازمندى، نزد اوست.»(3)

شمه اى از كمالات اخلاقى


زندگى امام حسن عسكرى(عليه السلام)مانند اجداد طاهرش مملوّ از جلوه هاى فضايل اخلاقى و كمالات است كه در قالب ارتباط با خدا، معاشرت با مردم و رفتار با دشمنان، دين ظهور كرده است. اخلاق كريمه آن حضرت، چنان از ظرافت و زيبايى برخوردار بود كه حتى دشمنان و مخالفان مذهب و اهل بيت(عليهم السلام)را مجذوب خود كرد و به آن اعتراف مى كردند. احمدبن عبيدبن خاقان، از زمامداران و سياستمداران بلند پايه دربار
[

1. بحارالأنوار، ج50 ، ص2392. همان، ص2433. همان، ص245
]

عباسى و از دشمنان اهل بيت(عليهم السلام)درباره آن حضرت مى گويد:

«در سامرا از علويان مردى مانند حسن بن علىّ بن محمدبن رضا، نديده ام و نشناخته ام و هرگز در سلوك، عفت، بزرگوارى، بخشش و رفتار، نشنيده ام كسى به پاى او برسد. خليفه عباسى، سران لشكرى و كشورى، وزيران، كاتبان و ديگر مردمان، او را بر همگان مقدم مى دارند و از بنى هاشم به او بيش از ديگران احترام مى گزارند و بزرگداشت او را برخود واجب مى شمارند... اگر خلافت از ميان خلفاى بنى عباس رخت بربندد، كسى از هاشميان (جز حسن بن على عسكرى(عليهما السلام)) سزاوار نخواهد بود، (تا اداره خلافت را به عهده گيرد) تنها اين مرد است كه با تقوا، عفت، خويشتندارى، زهد و پارسايى، عبادت، اخلاق زيبا و صلاحش شايسته خلافت مى باشد.»(1)

عبادت


امام حسن عسكرى(عليه السلام)، عابدترين فرد زمان خود بود و بيش از همه، به عبادت خداوند و انجام دستورهاى الهى مى پرداخت. شبها را تا بامداد به تلاوت قرآن، نماز و سجده براى خدا مى پرداخت. نماز اول وقت را بر هر كارى مقدم مى داشت و هر وقت به نماز مى ايستاد، با تمام وجود نيايش مى كرد و تا وقتى كه از نماز فارغ نشده بود، هيچ مسأله اى توجه او را به خود معطوف نمى كرد. ابوهاشم جعفرى مى گويد:

«خدمت امام حسن عسكرى(عليه السلام)شرفياب شدم. حضرت مشغول نوشتن چيزى بود، وقت نماز كه فرا رسيد، از نوشتن دست كشيد و به نماز ايستاد.»(2)

محمد شاكرى مى گويد:

«آن حضرت در محراب نماز مى نشست و به سجده مى رفت. در اين هنگام من
[

1. بحارالأنوار، ج50 ، ص325 ; الارشاد، ج2، ص3222. بحارالأنوار، ج50 ، ص304 ; محمدبن حسن حر عاملى، اثبات الهداة، ج3، ص430
]

مى خوابيدم (و بعد از مدتى) بيدار مى شدم و هنوز آن حضرت در سجده بود.»(1)

هيچ حادثه و موقعيتى آن حضرت را از عبادت خالصانه باز نمى داشت، حتى در دوران زندان هم بيش از پيش به عبادت و راز و نياز با خداوند مى پرداخت. محمدبن اسماعيل مى گويد:

«او (امام حسن عسكرى(عليه السلام)) در زندان بود... روز را روزه مى گرفت و همه شب را به عبادت مى گذراند (و در اين حالت) نه حرف مى زد و نه به غير عبادت مشغول مى شد.»(2)

چگونگى عبادت و راز و نياز آن حضرت با خداوند، طورى بود كه ديگران را نيز به ياد خدا مى انداخت و گاه موجب هدايت افراد گمراه مى شد. آنگاه كه آن حضرت در زندان صالح بن وصيف بود، گروهى از بنى عباس با صالح بن وصيف ملاقات كردند و از او خواستند تا بر امام بيشتر سخت بگيرد. او گفت:

«دو نفر از بدترين آدم ها را برگزيدم و براى اذيت و آزار او به زندان فرستادم ولى آن دو در اثر معاشرت با او، دگرگون شده اند و خود از نمازگزاران و روزه گيران شده اند.»

صالح بن وصيف آن دو را فراخواند و از آنها پرسيد:

«واى بر شما، در مورد اين مرد چه نظرى داريد؟»

گفتند:«ما چه بگوييم در مورد كسى كه روزها روزه است و همه شب به عبادت مى ايستد و به غير عبادت سخن نمى گويد و چون بر ما نظرى افكند، ما را لرزه گيرد و كنترل خود را از دست مى دهيم.»(3)

1. سفينة البحار، ج1، ص260
2. على بن حسين مسعودى، اثبات الوصيه، ص245
3. كشف الغمه، ج3، ص210 ; منتهى الآمال، ج2، ص703


امام حسن عسكرى(عليه السلام) هر بامداد با دعا كردن و نيايش با خداوند خويش، ارتباط برقرار مى كرد. آن حضرت با دعاهايى كه دربردارنده تجليل، تسبيح، تنزيه و تحميد خداوند، بيان كننده بخشش و الطاف حق تعالى بر بندگان بود، بندگى خويش را بيش از پيش استوارتر مى نمود و در قنوت نماز اين دعا را مى خواند:

«يا مَنْ غَشِىَ نُورُهُ الظُّلُماتِ، يا مِنْ أَضاءَتْ بِقُدْسِهِ الفجاج الْمُتَوعِّرات، يا مَنْ خَشَعَ لَهُ أَهْلُ الاَرْضِ وَ السَّماواتِ، يا مَنْ بَخعَ لَهُ بِالطّاعَةِ كُلُّ مُتَجبِّرعاتِ، يا عالِمَ الضَّمائِرِ الْمُسْتِخْفيات، { وَسِعْتَ كُلَّ شَيْء رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ} ».(1)

«اى آنكه فروغش تيرگى ها را مى پوشاند. اى آنكه پرتو قدسش دره هاى هولناك را روشن مى كند. اى كسى كه اهل زمين و آسمانها برايش كرنش مى كنند. اى آنكه هر ستمگر متكبّرى در برابرش سرافكنده است. اى آنكه كه به ضماير پنهان آگاهى. دانش و رحمت تو همه چيز را فراگرفته است. پس توبه كنندگان و روندگان راهت را بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ خفظ فرما!»

/ 79