1. منتهى الآمال، ج2، ص732 ; سيرة الائمة الاثنى عشر، ج2، ص501 ، هاشم معروف حسنى ; الارشاد، ج2، ص336 ; بحارالأنوار، ج50 ، ص332
بانوان سامر
بارگاه مطهّر و منوّر امام هادى و امام حسن عسكرى(عليهما السلام) در سامرا مدفن سه بانوى جليل القدر است كه هر كدام از آنها خدمات شايانى به مكتب اهل بيت(عليهم السلام) تقديم داشتند. آنها عبارتند از: حكيمه خاتون دختر امام جواد(عليه السلام) ، سوسن مادر امام حسن عسكرى(عليه السلام) و نرگس مادر حضرت ولى عصر(عليه السلام) .اكنون با گوشه هايى از زندگى اين بانوان نمونه، آشنا مى شويم:
سوسن
سوسن امّ ولد و از اهالى نوبه(1) بود، دست تقدير او را به مدينه و خانه امام هادى(عليه السلام)رساند و پس از مدتى امام حسن عسكرى(عليه السلام) از او متولد شد.
وى از زنان عارف و فاضل عصر خود و به نام هاى «سليل»، «حديثه»، «حربيه» معروف و مشهور بود. امام هادى(عليه السلام) او را ستوده و درباره او مى فرمايد:
«سلولٌ مسلولةٌ من الآفات و الأنجاس».
1. نوبه، نام سرزمين وسيعى در جنوب مصر ; رسول گرامى اسلام اهالى آن ديار را ستوده و درباره آنها مى فرمايد: «من لم يكن له أخ فليتخذ اخاً من النوبة»; «هر كس برادرى ندارد شخصى از اهالى نوبه را به برادرى بگيرد.»
«سلول (يكى از القاب سوسن) از بدى ها و نجاسات پاك است.»
سوسن به قدرى با فضيلت بود كه وقتى امام حسن عسكرى(عليه السلام) به شهادت رسيد.به عنوان پناهگاه شيعيان به شمار مى آمد. احمد بن ابراهيم مى گويد: از حكيمه دختر امام جواد(عليه السلام) پرسيدم در اين دوران اضطراب و نگرانى شيعه (دوران غيبت حضرت ولى عصر)، شيعيان به چه كسى مراجعه كنند؟ فرمود: «إلى الجدةامّ أبى محمد».(1)
در سال 259هـ . ق. امام حسن عسكرى(عليه السلام) سوسن و امام زمان را به سفر حج فرستاد و قبل از حركت، اسم اعظم، سلاح و... را به حضرت مهدى واگذار كرد. سوسن و نوه گرامى اش، به سفر مكه مشرف و سپس به مدينه رفتند. در آنجا با خبر شد كه فرزند دلبندش به شهادت رسيده است، لذا با عجله به طرف سامرا حركت كرد. هنگامى كه به سامرا رسيد، اطلاع يافت جعفر كذّاب ادعاى ارث و وصايت حضرت امام حسن را دارد و خود را وصىّ و وارث امام معرفى مى كند. سوسن نزد جعفر كذاب رفته، فرمود: وصىّ امام حسن من هستم. جعفر نپذيرفت. وى براى اثبات مدعاى خود، نزد «ابوالشّوارب» قاضى سامرا رفت و وصايت خود را به اثبات رساند.
سوسن وصيت نمود: هرگاه از دنيا رفتم مرا در كنار قبر شوهرم امام هادى وفرزندم امام حسن عسكرى(عليهما السلام) دفن كنيد. هنگامى كه از دنيا رفت، خواستندبه وصيتش عمل كنند، جعفر كذاب به بهانه اينكه وارث برادر و مالك منزل حضرت است، از دفن كردن سوسن خوددارى كرد، در اين لحظه به امر پروردگار حضرت مهدى(عليه السلام)ظاهر شد و خطاب به عموى ناخلفش فرمود: اى جعفر، اين خانه، خانه تواست يا خانه من؟! و از نظرها غايب گرديد. جعفر كه به شدت تحت تأثير قرار گرفته بود، خود را كنار كشيد و به اين ترتيب سوسن در كنار شوهر و فرزند معصومش به خاكسپرده شد.(2)
1. بحارالأنوار، ج46، ص19
2. محمد محمدى اشتهاردى، زنان مردآفرين، ص185
حكيمه خاتون
حكيمه افتخار درك و رؤيت چهار امام معصوم(عليهم السلام) را دارد. او از زنان شريفعصر خود به شمار مى آمد و ويژگى هاى ممتازى داشت كه به برخى از آنها اشارهمى شود:
* گذشت
از صفات بارز حكيمه خاتون، گذشت و مهربانى بود. حتى با قاتل پدرش نيز با ملايمت رفتار مى كرد. ابونصر همدانى نقل مى كند، حكيمه دختر امام جواد و عمه امام حسن عسكرى(عليهما السلام) براى من نقل كرد كه:
«پس از شهادت پدرم محمد بن على، نزد همسر او، امّ الفضل، دختر مأمونرفتم و به او تسليت گفتم. او بسيار ناراحت بود و آه و ناله سرمى داد تا جايىكه نزديك بود از شدّت گريه و ناله خويش را هلاك و نابود كند. امّا من اورا به آرامش دعوت كردم تا اندكى تسكين يابد و تلخى قتل پدرم براى اوتخفيف پيدا كند. در آن حال، وى شروع كرد به بيان بزرگوارى ها و فضايل اخلاقى پدرم; اخلاص، كرامت، شرافت و عزّتى كه خداوند به آن عطا كرده بود.»(1)
* معلمِ مادر امام
از ويژگى هاى ديگر او اين است كه توفيق يافت به نرگس خاتون مادر امام زمان(عليه السلام) ، احكام اسلامى را بياموزد. پس از اينكه حضرت نرگس، به امر خداوند از روم به منزل امام هادى(عليه السلام) منتقل شد; حضرت، كافور را فرستاد تا حكيمه را نزد ايشان بياورد. پس از مدتى حكيمه حاضر شد و نرگس را در آغوش گرفت. امام در حالى كه به نرگس اشاره مى كرد به او فرمود:
1. احمد صادقى اردستانى، زندگانى امام جواد، ص240 ; بحارالأنوار، چاپ الوفاء، ج50 ، ص26
«اى دختر رسول خدا او را به خانه ببر و واجبات و سنتها را به او بياموز كه او زن حسن عسكرى و مادر صاحب الأمر است.»(1)
* قابله امام
از ويژگى هاى منحصر به فرد او، قابلگى حضرت امام زمان(عليه السلام) است. حكيمه تنها زنى بود كه در شب نيمه شعبان در كنار بستر حضرت نرگس حضور داشت. وى اين واقعه را اين گونه نقل مى كند:
«شب نيمه شعبان به منزل امام حسن عسكرى(عليه السلام) رفتم، پاسى از شب گذشته بود و من قصد داشتم به منزلم برگردم. امام رو به من كرد و گفت: خداوند در اين شب حجت را ظاهر خواهد كرد. گفتم از كداميك؟ فرمود: از نرجس. من كه بسيار متعجب شدم، گفتم جانم فدايت، به خدا قسم اثرى از حمل، در او نديدم. امام فرمود: همان كه گفتم(2) ... و در اين شب امام زمان چشم به جهان گشود.»
* محدثه