از تربت امام حسين(عليه السلام) چه مى دانيم؟ - ره توشه عتبات عالیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه عتبات عالیات - نسخه متنی

ج‍م‍ع‍ی‌ از ن‍وی‍س‍ن‍دگ‍ان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


وقتى سيد ابراهيم درگذشت، او را در يكى از صحن هاى حرم مطهّر امام حسين(عليه السلام)دفن كردند، اما بعدها بر اثر توسعه حرم مطهّر كه مقدارى به مساحت بناهاى حرم افزوده شد، مرقد سيد ابراهيم در رواق غربى حرم قرار گرفت. شخصيتهاى بزرگى از علماى شيعه در رواق سيد ابراهيم مجاب دفن هستند كه عبارتند از:

1. سيد عبدالله بحرانى; صاحب كتاب «الافاضات الحسينيه» و «شرح مختصر النّافع علاّمه حلّى».
2. سيد محسن بن عبدالله بحرانى.
3. عالم و شاعر، سيد محمد زينى حسينى.
4. سيد محمد بن محسن بحرانى، صاحب كتاب «الفصول البهيّه فى بعض اخبار الحجج المرضيه و هداية العباد».
5. سيد محمد مهدى آل طعمه.(681)

از تربت امام حسين(عليه السلام) چه مى دانيم؟




از تربت امام حسين(عليه السلام) چه مى دانيم؟

تربت; در لغت به معناى خاك است و در نزد شيعيان صرفاً به تربت امام حسين(عليه السلام)اطلاق مى شود. در حديثى وارد شده كه حضرت عيسى(عليه السلام) ، ضمن اخبار از شهادت امام حسين(عليه السلام) براى حواريون، به حرمتِ تربت ايشان اشاره كرده است.(682)

تربت امام حسين و اهل بيت(عليهم السلام)

1. رسول گرامى(صلى الله عليه وآله)
پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

«روزى فرشته اى بر من وارد شد كه تا آن روز او را نديده بودم، به من گفت: همانا، اين فرزندت حسين(عليه السلام) كشته خواهد شد، اگر دوست دارى مقدارى از خاك زمينى كه درآن كشته مى شود، ببين.آنگاه مقدارى خاك سرخ نشانم داد.»(683)

همچنين پيامبر(صلى الله عليه وآله) روزى مقدارى از خاك كربلا را به امّ سلمه و برخى از يارانش نشان داد و در حالى كه مى بوسيد، مى بوييد و گريه مى كرد، فرمود:

«اين خاك زمينى است كه خون حسين(عليه السلام) روى آن ريخته خواهد شد.»

2. امام على(عليه السلام)
هنگامى كه امام على(عليه السلام) با لشكريانش براى جنگ با معاويه، به طرف شام حركت مى كرند، در ميان راه، به سرزمين كربلا رسيدند، اصحاب گفتند: «يا امير المؤمنين ، اينجا كربلا است.» امام على(عليه السلام) فرمود: سرزمين كرب و بلا است. سپس با دست خود محلّى را نشان داد و گفت: «اينجا محلّ ريخته شدن خون آنهاست.»(684) امام در اين سرزمين فرود آمد و همراه لشكر نماز خواند، پس از نماز، مقدارى از تربت آنجا را برداشت و بوييد و فرمود:

«واهاً لَكَ أَيَّتُهَا التُّربة ليحشرنّ منك قوم يدخلون الجنَّة بغير حساب».(685)

«خوشا بر تو اى خاك، همانا گروهى از تو محشور مى شوند كه بدون حساب به بهشت مى روند.»

3. امام رض(عليه السلام)
ابو بكار نقل مى كند: «مقدارى از خاك سرخ كربلا از بالاى سر امام حسين(عليه السلام)برداشتم و هنگامى كه نزد امام رض(عليه السلام) رفتم آن را به ايشان دادم. امام تربت پاك را در دست گرفت، بوييد و گريست و سپس فرمود: اين تربت جدّ من است.»(686)

4. امام صادق(عليه السلام)
معاوية بن عمار نقل مى كند: «نزد امام كيسه اى زرد رنگ بود كه در آن تربت امام حسين(عليه السلام) ر نگهدارى مى كرد، هنگامى كه وقت نماز مى رسيد، مقدارى از تربت، روى سجاده اش مى ريخت و بر آن سجده مى كرد و مى فرمود: «إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(عليه السلام) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ».(687)

«به راستى سجده بر تربت ابا عبدالله(عليه السلام) حجابهاى هفت آسمان را كنار مى زند.»

امّ سلمه و نگهدارى تربت


عبدالله بن عباس نقل مى كند:

«در منزلم نشسته بودم كه ناگهان صداى دلخراش و بلندى از منزل امّ سلمه شنيدم، با اضطراب و ناراختى به طرف منزل امّ سلمه دويدم، در راه ديدم جمعى از زنان و مردان مدينه نيز به طرف منزل امّ سلمه در حركتند، هنگامى كه نزد او رسيديم، از وى پرسيدم: چرا داد و فرياد كردى؟ رويش را به طرف زنانبنى هاشم برگرداند و گفت: يا بنات عبد المطّلب اسعديني و ابكين معي فقد قتل و الله سيدكنّ و سيّد شباب أهل الجنّة قد و الله قتل سبط رسول الله ريحانته الحسين(عليه السلام) ، به او گفتند:

امّ المؤمنين! از كجا مى دانى؟ گفت:رسول الله(صلى الله عليه وآله) را در خواب ديدم، به من فرمود: حسين و اهل بيتش را كشتند، از خواب پريدم و به تربت امام حسين كه جبرئيل براى پيامبر آورده و او آن را به من داده، گفت: اين تربت را نگهدار، هرگاه از آن خون جارى شود، حسين(عليه السلام)كشته شده است. نگاه كردم، ديدم خون از آن جارى شده است. ابن عباس مى گويد: در اين هنگام امّ سلمه، تربت را به ما نشان داد و صورتش را با همان خون آغشته كرد.»(688)

فضيلتها

1. برترين خاك
بى شك خاك سرزمين كربلا، يكى از با فضيلت ترين خاك هاى روى زمين است. امام باقر(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:

«خَلَقَ اللَّهُ كَرْبَلاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَة وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَام وَ قَدَّسَهَا وَ بَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبَارَكَةً وَ لا تَزَالُ كَذَلِكَ وَ جَعَلَهَا اللَّهُ أَفْضَلَ الاَْرْضِ فِي الْجَنَّةِ».(689)

2. پاكترين خاك
حضرت زينب از امّ ايمن نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: روزى جبرئيل نزدم آمد و در حالى كه به امام حسين(عليه السلام) اشاره مى كرد، فرمود: «...إِنَّ سِبْطَكَ هَذَا ـ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ(عليه السلام) ـ مَقْتُولٌ فِي عِصَابَة مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ أَخْيَار مِنْ أُمَّتِكَ بِضِفَّةِ الْفُرَاتِ بِأَرْض تُدْعَى كَرْبَلاءَ مِنْ أَجْلِهَا يَكْثُرُ الْكَرْبُ وَ الْبَلاءُ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ أَعْدَاءِ ذُرِّيَّتِكَ فِي الْيَوْمِ الَّذِي لا يَنْقَضِي كَرْبُهُ وَ لا تَنْقَضِي حَسْرَتُهُ وَ هِيَ أَطْهَرُ بِقَاعِ الاَْرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً وَ إِنَّهَا لَمِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّةِ».(690)

3. شفاى درده
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ أَصَابَتْهُ عِلَّةٌ فَبَدَأَ بِطِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) شَفَاهُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ الْعِلَّةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ عِلَّةَ السَّامِ».(691)

نيز مى فرمايد: «همه گِل ها، مانند گوشت خوك حرامند و هر كس آن را بخورد، من بر او نماز نمى خوانم مگر گِل قبر حسين(عليه السلام) كه شفاى هر دردى است و هر كس آن را از روى هوس بخورد، در آن شفايى نيست.»(692)

4. افطار با تربت
على بن محمدبن سليمان نوفلى نقل مى كند: به أبى الحسن(عليهما السلام) گفتم: در روز عيد فطر با گِل قبر امام حسين(عليه السلام) افطار كردم. امام فرمود: بركت و سنت را جمع كردى.(693)

5. ايمنى از ترس
امام صادق(عليه السلام) وقتى به عراق مى رفت، گروهى نزد ايشان آمده، عرض كردند: اى مولاى ما، دانستيم كه تربت قبر امام حسين(عليه السلام) شفاى هر درد است. آيا ايمنى از ترس نيز هست؟ امام فرمود: آرى. همچنين امام صادق(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:

«إِذَا خِفْتَ سُلْطَاناً أَوْ غَيْرَ سُلْطَان، فَلا تَخْرُجَنَّ مِنْ مَنْزِلِكَ إِلاَّ وَ مَعَكَ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) ، وَ تَقُولُ: اَللَّهُمَّ إِنِّي اِتَّخَذْتُهُ مِنْ قَبْرِ وَلِيِّكَ وَابْن وَلِيِّكَ، فَاجْعَلْهُ أَمْناً وَ حِْرزاً لِمَا أَخَافُ وَ مَا لا أَخَافُ».(694)

6. سجده بر تربت
فضيلت سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام) بقدرى است كه امام صادق(عليه السلام) فقط بر تربت امام حسين(عليه السلام) سجده مى كرد.(695) نيز امام صادق(عليه السلام) در باره فضيلت سجده بر تربت مى فرمايد:

«السُّجُودُ عَلَى طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) يُنَوِّرُ إِلَى الاَْرَضِينَ السَّبْعَةِ».(696)

7. كام گرفتن نوزاد
از امورى كه مستحب است، كام بردارى نوزاد با تربت امام حسين(عليه السلام) است.

امام صادق(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: «حَنِّكُوا أَوْلادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) فَإِنَّهَا أَمَانٌ».(697)

كرامات تربت امام حسين(عليه السلام)

علما كرامات زيادى از اثر تربت امام حسين(عليه السلام) نقل كرده اند كه به سه مورد آن اشاره مى كنيم:

الف ـ نتيجه ناسپاسى

يكى از افراد اهل سنت نقل مى كند:

«مدتها بود دلم درد مى كرد و هر چه درمان مى كردم فايده اى نداشت، مأيوسانه تن به مرگ داده بودم. پير زنى از كوفيان به نام سلمه با ما آشنايى داشت. روزى در حالى كه بيمارى من شدت پيدا كرده بود به خانه ما آمد، به من گفت: مثل اينكه بيمارى تو روز به روز سخت تر مى شود؟ گفتم: آرى. گفت: مى خواهى تو را درمان كنم كه به اذن خدا شفا يابى؟ گفتم: البته كه مى خواهم. پس از مدتى قدحى از آب به من داد كه به مجرد آشاميدن آن، دردم تسكين يافت و تا مدتى حالم خوب بود. تا اينكه آن پير زن بار ديگر به ديدنم آمد.

به او گفتم: سلمه! تو را به خدا به من بگو چه چيزى به من دادى كه حالم خوب شد؟ به تسبيحى كه در دست داشت اشاره كرد و گفت: دانه اى از اين تسيبح. گفتم: چه تسبيحى است؟ جواب داد: از خاك قبر امام حسين(عليه السلام) است. با ناراحتى به او گفتم: اى رافضى با تربت حسين(عليه السلام) مرا مداوا كردى؟ سلمه از سخنم ناراحت شد و منزلم را ترك كرد و رفت. پس از آن مجدداً درد دلم شروع شد و شدت يافت، به خدا قسم مى ترسم باعث مرگم شود.»(698)

ب ـ قوت ديد

سيدنعمت الله جزايرى نقل مى كند: «دراصفهان جماعتى بودندكه هرچه براى مداواى چشم اقدام مى كردند، نتيجه نمى گرفتند و جز زيادىِ درد فايده اى ديگر نداشت. با خود گفتم من داناترم به دواى آن. به برادرم گفتم: قصد دارم به عتبات بروم. او هم اعلام آمادگى كرد. بار سفر بسته، به آنجا رفتيم، ابتدا به زيارت كاظمين و سپس راهىِ كربلا شديم. در حرم، از طرف پاى امام حسين(عليه السلام) مقدارى خاك برداشتم و با تربتى كه از قبل داشتم، به چشمم كشيدم، در همان روز چشمم قوّت گرفت. از آن به بعد، هر وقت به درد چشم مبتلا مى شوم با خاك قبر امام حسين(عليه السلام) سرمه مى كشم و شفا مى يابم. دواى من اين است.»(699)

/ 79