ويژگى ها
1. نهر بهشتىقالَ أَمِير الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) :«نَهَرُكُمْ هَذَا يَعْنِي مَاءَ الْفُرَاتِ يَصُبُّ فِيهِ مِيزَابَانِ مِنْ مَيَازِيبِ الْجَنَّةِ».(729)
«در اين نهر آب دو ناودان از ناودانهاى بهشتى مى ريزد.»2. آشاميدن از آب فراتسليمان بن هارون از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه امام فرمود:
«مَنْ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ وَ حُنِّكَ بِهِ فَإِنَّهُ يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ».(730)
«فكر نكنم كام كسى را با آب فرات بردارند مگر اينكه دوستدار ما اهل بيت باشد.»
3. كام بردارىِ نوزاد با آب فراتهنگامى كه فرزند متولد مى شود، مستحب است امورى انجام گيرد مانند: (عقيقه، تراشيدن سر، دادن وليمه و...) يكى از امور مستحب اين است كه كام نوزاد را با آب فرات تر كنند. امام صادق(عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد:«مَا إِخَالُ أَحَداً يُحَنَّكُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ إِلاَّ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ».(731)
4. غسل با آب فراتاز امورى كه قبل از زيارت امام حسين(عليه السلام) مستحب است، غسل با آب فرات است. امام صادق(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:«مَنِ اغْتَسَلَ فِي الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَى إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) كَانَ لَهُ بِكُلِّ قَدَم يَرْفَعُهَا وَ يَضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِكِهَا».(732)
«هر كس با آب فرات غسل كند سپس به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) برود، در برابر هر قدمى كه بر مى دارد و مى گذارد، ثواب يك حج كامل با مناسك آن به او مى دهند.»5. سلام بر آب فراتمناسب است كسى كه آب مى نوشد، تشنگى ابا عبدالله(عليه السلام) را به ياد آورد. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَشْرَبَ الْمَاءَ بِاللَّيْلِ فَحَرِّكِ الْمَاءَ وَ قُلْ يَا مَاءُ مَاءُ زَمْزَمَ وَ مَاءُ فُرَات يُقْرِءَانِكَ السَّلامَ».(733)
6. آب با بركتروايتى وارد شده است كه امام صادق(عليه السلام) از آب فرات نوشيد سپس حمد الهى را بجا آورد و فرمود:«مَا أَعْظَمَ بَرَكَتَهُ، لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِيهِ مِنَ الْبَرَكَةِ لَضَرَبُوا عَلَى حَافَتَيْهِ الْقِبَابَ مَا انْغَمَسَ فِيهِ ذُو عَاهَة إِلاَّ بَرَأَ».(734)
«چقدر پر بركت است! اگر مردم مى دانستند چقدر بركت دارد، در دو سوى آن خيمه مى زدند. مريضى در آن فرو نرود، مگر اينكه بهبود يابد.»
فصل چهارم
كاظمين
در محضر امام كاظم(عليه السلام)
ولادت
در روز هفتم ماه صفر سال 128 هجرى بود كه هفتمين اختر ولايت و امامت، در محلّى به نام ابواء ـ يكى از منزل هاى ميان مكه و مدينه ـ به دنيا آمد.يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) به نام ابوبصير مى گويد:
«در ابواء، در خدمت امام مشغول غذا خوردن بوديم كه پيك حميده ـ مادر حضرت موسى بن جعفر(عليهما السلام) ـ از راه رسيد و بشارت ولادت نوزاد جديد را به خدمت امام داد. حضرت بلافاصله از جا برخاست، چيزى نگذشت كه به سوى ما برگشت در حالى كه آستين بالا زده بود و خندان به نظر مى رسيد.
گفتم خداوند شما را هميشه خندان كند و چشمت را روشن گرداند. حميده چه آورده است؟ فرمود: خداوند به من پسرى عنايت فرمود...»(735)
امام پس از توقف كوتاهى در ابواء، به سوى مدينه رفت و هنگامى كه وارد مدينه شد، به شكرانه اين مولود مبارك، سه روز به مردم طعام داد.(736)
مِنهال قصّاب گويد:
«مكه را به قصد مدينه ترك گفته، در ابواء خدمت امام صادق(عليه السلام) رسيدم كه براى او فرزندى به دنيا آمده بود. من پيش از امام(عليه السلام) وارد مدينه شدم و آن حضرت روز بعد وارد شهر مدينه شد، پس آن حضرت سه روز به مردم طعام داد و من از جمله آن كسانى بودم كه هر سه روز به خانه حضرت رفته و غذا مى خوردم و تا روز ديگر چيزى نمى خوردم.»(737)
شخصيت امام كاظم(عليه السلام)از آغاز تولد امام موسى بن جعغر(عليهما السلام) ، آثار عظمت و بزرگى در سيماى ملكوتى اش جلوه گر بود; چراكه هنوز به دنيا نيامده بود كه امام صادق(عليه السلام) از چنين فرزندى خبر داد و به فرزند احمر درباره حميده مادر امام كاظم(عليه السلام) فرمود:
«اى فرزند احمر، زود است كه از او نوزادى به دنيا مى آيد. ميان او و پروردگار خويش، هيچ گونه حجاب و پرده اى نباشد.»(738)
و در دوران كودكى دوست و دشمن را به حيرت و شگفتى وامى داشت. او گاهىكه در محضر پدر سخن مى گفت امام صادق(عليه السلام) در تأييد گفته و بيانات فرزند خودمى فرمود:
«يا بُنَىَّ اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَكَ خَلَفاً مِنَ اْلآباءِ وَ سُرُوراً مِنَ اْلأَبْناءِ وَ عِوَضاً عَنِ اْلأَصْدِقاءِ».(739)
و روز ديگرى به عيسى بن شلقان كه مى خواست از محضر امام صادق(عليه السلام) درباره ابوالخطاب سؤالى بكند، حضرت در ابتدا فرمود:
«اى عيسى، چه چيز تو را مانع شد كه فرزندم را ملاقات كنى و از او هر آنچه كه مى خواهى بپرسى؟»
عيسى مى گويد:
«نزد عبد صالح (موسى بن جعفر) رفتم در حالى كه در مكتب نشسته و بر لبانش اثر جوهر بود. تا مرا ديد بدون هيچ مقدمه اى فرمود: اى عيسى، خداى تبارك و تعالى از پيامبران بر پيامبرى عهد و ميثاق گرفت و هرگز از آن پيمان دست برنداشتند و از اوصيا و جانشينان نيز بر جانشينى آنان پيمان گرفت و به گروهى از مردم ايمان را به عنوان امانت سپرد و پس از مدتى آن را از آنان باز مى ستاند و ابوالخطاب از جمله كسانى بود كه ايمانش عاريه و امانتى بود و پس از مدتى خداوند ايمان او را از او باز پس گرفت.
گويد پس از شنيدن اين سخن او را در آغوش گرفته و ميان دو ديده اش را بوسيدم و گفتم; پدر و مادرم به فدايت، آنها فرزندانى هستند كه از نظر پاكى و كمال، بعضى از بعضى ديگر گرفته شده و خداوند شنونده و داناست. سپس به محضر امام صادق(عليه السلام) برگشتم. امام به من فرمود:
اى عيسى چه كردى؟ عرض كردم پدر و مادرم به فدايت، به دستور شما به حضورش رفتم، او ابتدا درباره ابوالخطاب به من خبر داد و هر چه كه در نظر بود به من جواب داد. به خدا سوگند آنجا بود كه پى بردم او صاحب اين امر است. امام صادق فرمود: اى عيسى، اين فرزندم را كه ديدى اگر از تمام قرآن، از او مى پرسيدى همانا از روى آگاهى به تو جواب مى داد.»(740)
محمد بن مسلم گويد:
«روزى ابوحنيفه به محضر امام صادق(عليه السلام) وارد شد و عرضه داشت: فرزندت موسى را ديدم كه در مسجد نماز مى خواند و مردم نيز از مقابلش عبور مى كردند، در حالى كه هيچ عكس العملى نشان نمى داد. امام صادق(عليه السلام) فرمود: موسى را صدا كنيد. و چون امام كاظم(عليه السلام) به حضور پدر رسيد، آن حضرتفرمود: ابوحنيفه مى گويد تو نماز مى خواندى و مردم از برابر تو عبور مى كردند و آنها را منع نمى كردى؟ گفت: آرى، پدر جان، آن كسى كه من براى او نماز مى خواندم از آنهايى كه از برابرم مى گذشتند به من نزديكتر بود و خداوندمى فرمايد: و ما به او از رگ گردنش نزديكتريم.
محمد بن مسلم مى گويد: همين كه امام صادق(عليه السلام) اين پاسخ را از فرزندش شنيد او را به آغوش كشيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو اى گنجينه رازها.(741)
جملات و تعبيرهاى بسيار زيباى امام صادق(عليه السلام) درباره فرزندش امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) نشانگر شخصيت بى مانند آن حضرت است; چرا كه امام صادق(عليه السلام) از دوران كودكى پيوسته مردم را به فرزندش موسى بن جعفر، ارجاع مى داد و مى فرمود:«هذا وَصِىّ اْلأَوْصِياء وَ عالِمُ عِلْمِ الْعُلَماء»;(742) «اين فرزندم جانشين اوصيا و عالم علم علما مى باشد.» و يا اينكه مى فرمود:«عَلَيْكُمْ بِهَذَا فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُكُمْ بَعْدِي».(743)