قيام حسينى - ره توشه عتبات عالیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه عتبات عالیات - نسخه متنی

ج‍م‍ع‍ی‌ از ن‍وی‍س‍ن‍دگ‍ان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


قيام حسينى


با مرگ معاويه در سال 60 هجرى(439) فرزندش يزيد، بنابر تمهيداتى كه معاويه ازپيش به عمل آورده بود، خلافت را به عهده گرفت و در اين زمان حسين(عليه السلام) شرايط قيام مسلّحانه بر ضدّ حكومت بنى اميه را مهيّا ديد و آن زمينه ها كه لابلاى سخنانامام حسين(عليه السلام) در طول حركت خود، بر ضدّ بنى اميه به وفور آمده است.،خلاصه اش دورى مسلمانان از دين (قرآن و سنت نبوى) بود كه در سه موضوع كلّى قابلطرح است:



الف ـ عوام و توده مردم

بعد از وفات پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) ، مردم به خاطر آموزه هاى غلط از ناحيه خلفا، روزبروز از دين فاصله گرفتند به طورى كه در مرز زمان جاهليت قرار گرفتند و فرهنگ جاهليت ريشه هاى خود را در فرهنگ و جان مردم محكم مى كرد و مظاهر آن در برنامه هاى زندگى مردم نمودار شد.

1. دنياگرايى
خلفا بهويژه عثمان و معاويه، مردم را به دنياگرايى و دنيامحورى سوق دادند; به طورى كه براى رسيدن به آن، حاضر به هر كارى، حتى قتلِ بهترين انسان ها بودند. همان طور كه عبدالله بن عمربن خطاب و عمربن عبدالرحمن مخزومى در مكه به طور جداگانه در محضر امام حسين(عليه السلام) به اين مسأله تصريح كردند و گفتند: مردم بهويژه مردم مكه و كوفه، بندگان پول و دنيا هستند و به خاطر رسيدن به آن، با تو دشمن خواهند شد. همچنين عمربن سعد دليل مخالفت خود با امام حسين(عليه السلام) را حفظ اموال خود و رسيدن به آرزوهاى دنيايىِ بيشتر معرفى مى كند.(440)

2. قساوت قلب و حرام خوارى
امام حسين(عليه السلام) مردم زمان خويش را به مردم زمان بنى اسرائيل تشبيه مى كند كه اينان در قساوت قلب مانند آنان هستند.(441) همانطور كه ريشه حق گريزى آنان را لقمه حرام و قساوت قلب آنان معرفى مى كند:

«وَ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ فَطَبِعِ اللهُ عَلىَ قُلُوبِكُمْ...».

«شكمهاى شما از حرام پرگشته و خداوند بر دلهاى شما مهر زده است.»

3. گرايش به باطل
آن حضرت در روز عاشورا خطاب به لشكر يزيد، ماهيت آنان را چنين بيان مى كند:

«و (شماييد) تخريب كنندگان قرآن وخاموشگران سنت رسول الله(صلى الله عليه وآله)وكشندگان فرزندان انبيا و نابود كنندگان خاندان اوصيا... شما بر پسر حرب (ابوسفيان و معاويه) و پيروانش تكيه مى كنيد و ما را تنها مى گذاريد.»(442)

ب ـ خواص

از ويژگى هاى خواص در زبان امام حسين(عليه السلام) ، بى خبرى نسبت به اوضاع زمان، بى تفاوتى، دنياگرايى و ترس از كشته شدن بود كه موجب تسلّط بيشتر بنى اميه بر مسلمانان شد.(443)

ج ـ غصب خلافت

امام حسين(عليه السلام) بنابر تصريح پيامبر، خلافت را حق مسلّم خود مى دانست و بنابر قرارداد صلح ميان امام حسن(عليه السلام) و معاويه، بايد اين مقام بعد از مرگ معاويه به آن حضرت مى رسيد. از اين رو خلافت يزيد شرعاً و قانوناً غصب بود و امام حسين(عليه السلام) بر خود لازم مى ديد تا بر ضدّ او قيام كند و از طرفى بر اساس معيار شايسته سالارى، آن حضرت خود را برتر از يزيد و امثال او مى دانست; همانطور كه خطاب به «وليد بن عتبه» كه از امام حسين(عليه السلام) براى يزيد درخواست بيعت مى كرد، فرمود:

«يزيد مردى تبهكار، شرابخوار و كشنده انسان هاى محترم (و پاك) است و آشكارا گناه مى كند و مثل من، با چون او هرگز بيعت نخواهد كرد. ليكن ما صبح مى كنيم و شما نيز صبح كنيد، ما انتظار مى كشيم و شما نيز انتظار بكشيد تا (ببينيم) كدام يك به جانشينى رسول خدا به بيعت سزاوارتريم.»(444)

امام حسين(عليه السلام) بيعت با يزيد را زير بار ذلّت و بردگى رفتن، مخالفت با فرمايش رسول الله(صلى الله عليه وآله) مى دانست كه فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است»(445) و از طرفى حكومت يزيد را جز تباهى، فساد و دورى مردم از دين و برگشت به جاهليت، چيز ديگرى نمى ديد، از اين رو، خود را مهيّاى قيام بر ضدّ بنى اميه كرد.

اهداف قيام


هدف قيام امام حسين(عليه السلام) ، اصلاح جامعه اسلامى از وجود انواع فساد مالى، سياسى، فرهنگى اجتماعى و دينى بود. آن حضرت خود در اين زمينه مى فرمايد:

«من از روى هوى و سركشى و تبهكارى و ستمگرى قيام نكردم. تنها انگيزه من، سامان بخشى به كار امت جدم رسول خداست، مى خواهم به نيكى ها فرمان دهم و از بدى ها بازدارم و روش جدّ خود و پدرم على بن ابى طالب(عليه السلام) را دنبال كنم.»(446)

و باز مى فرمايد:

«اينان مردمى پابرجا در پيروى شيطان اند و به فرمان خداى رحمان عمل نمى كنند و در زمين فساد را رواج داده، حدود خداوندى را لغو كرده اند. شراب مى نوشند و اموال فقرا مساكين را ويژه خود ساخته اند و من سزاوارترم كه به يارى دين خدا برخيزم و آيين او را گرامى داشته، در راهش جهاد كنم.»(447)

و يا مى فرمايد:

«هان! اى مردم، همانا رسول خد(صلى الله عليه وآله) فرمود: هركه فرمانرواى ستمگرى را ببيند كه حرام هاى خدا را حلال مى شمرد، پيمان خدا را مى شكند، با سنت رسول الله(صلى الله عليه وآله) مخالفت كرده، در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار مى كند و او با كردار و گفتار خود بر او نشورد، بر خداست كه او را در جايگاه (پست و عذاب آور) آن ستمگر درآورد. بدانيد اينان به پيروى شيطان چسبيده و اطاعت خداى رحمان را ترك گفته، شبهه ها را آشكار ساخته، حدود الهى را تعطيل كرده، بيت المال را به انحصار خود درآورده، حرام خدا را حلال و حرام خدا را حرام ساخته اند و من از هركس ديگر سزاوارترم كه بر اينان بشورم و در برابرشان بايستم.»(448)

آن حضرت در منا فرمود:

«پروردگارا! اين حركت نه به خاطر رقابت بر سر حكومت و قدرت و نه به منظور به دست آوردن مال دنياست، بلكه به خاطر آن است كه نشانه هاى دين تو را به مردم نشان دهم و اصلاحات را در كشور اسلامى اجرا كنم تا بندگان ستمديده ات از چنگال ظالمان در امان باشند و واجبات و احكام و سنتهاى تعطيل شده تو دوباره اجرا گردد.»(449)

آثار قيام حسينى(عليه السلام)


حركت خونين امام حسين(عليه السلام) بر ضدّ ظلم و فساد بنى اميه، آثار مثبت و فراوانى در جهان اسلام و حتى در دنياى غير مسلمان، در دورانهاى گوناگون، در پى داشت كه به طور خلاصه به آنها اشاره مى شود:

1. ايجاد جرأت امر به معروف و نهى از منكر.
نمونه آن قيام مردم مدينه در سال 63 هجرى، قيام توّابين در سال 65 به رهبرى مختار ثقفى، قيام زيد بن على(عليه السلام) در سال 121 در كوفه، قيام يحيى بن زيد در خراسان و قيام هاى علويان در مازندران و قيام سربداران است.

2. افشاى ماهيت بدعت گذاران.
3. قطع نفوذ بنى اميه بر افكار مردم.
4. توجه مردم به اهل بيت(عليهم السلام) .
5. زنده شدن روح مقاومت در برابر مفاسد.
6. احساس شرمسارى در جامعه به خاطر يارى نكردن حق و كوتاهى در انجام وظيفه.
7. ايجاد روحيه شهادت طلبى.
8. احياى فضايل و خوبى ها و نشان دادن چهره زشت بدى ها.
پيام هاى حركت حسينى(عليه السلام)

مطالعه در گفتار و رفتار امام حسين(عليه السلام) در طول حركت عليه حكومت يزيد، داراى پيام هاى مهم و قابل توجهى است كه عمل به آنها توسط مسلمانان، هدف امام(عليه السلام) از قيام را تأمين خواهد كرد:

1. اطاعت از رهبرى.
2. حفظ ارزش ها.
3. حساسيت نشان دادن در برابر افكار انحرافى.
4. لزوم طرد نامحرمان از اركان حكومت.
5. عمل به وظيفه به عنوان يك اصل.
آن حضرت در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود:

«آگاه باشيد كه من اتمام حجت كردم و نويدتان دادم با همين آمادگىِ ناچيز و يارانِ اندكِ خود، با شما پيكار مى كنم. سپس اين اشعار را سرود: اگر دشمن را بشكنيم كه پيروزيم و اگر مغلوب شويم باز شكست نخورده ايم كه در خوى ما ترس نيست بلكه اين اجل و نوبت واپسين است.»(450)

6. لزوم رعايت تقوا.
آن حضرت در روز عاشورا خطاب به ياران، آنان را به رعايت تقوا سفارش مى كند و مى فرمايد:

«توشه برگيريد كه بهترين توشه تقواست، پس تقواى الهى پيشه خود سازيد كه اميد است رستگار شويد.»(451)

7. اهميت دادن به حق الناس.
امام حسين(عليه السلام) پيش از حركت، كسى را مأمور كرد تا در ميان يارانش ندا دهد كه هر كس بدهى دارد (و حق مردم بر گردن اوست) نبايد با من به پيكار آيد، هركس با بدهى بميرد و راهى براى پرداخت آن نينديشيده باشد، در آتش درآيد.(452)

8. اهتمام به نماز.
9. زير بار ذلّت نرفتن.
10. بندگى خدا را مهم شمردن.
11. صبر و استقامت.
امام حسين(عليه السلام) بارها، ياران خود را، با اينكه بهترين انسان هاى روى زمين بودند، به صبر و استقامت دعوت كرد و اين نشان مى دهد كه صبر و استقامت شرط لازم موفقيت در راه حسين(عليه السلام) است.

12. لزوم امر به معروف و نهى از منكر
13. شهادت طلبى، جوانمردى، شجاعت و دلاورى، ايثار و گذشت و وفادارى از لوازم حسينى بودن است.
14. حفظ دين (قرآن و سنت نبوى) بهاى سنگينى دارد و گاه براى آن بايد از جان و مال گذشت.
15. اصلاح جامعه امكان ندارد مگر آنكه اصلاح گران خود قبلاً اصلاح شده باشند.
16. حاكم اسلامى بايد عادل، متّقى و ملتزم به دستورات دين باشد. همانطور كه فرمود: زمانى كه كسى مثل يزيد عهده دار حكومت باشد، بايد فاتحه اسلام را خواند.(453)و باز در پاسخ نامه مردم كوفه نوشت: به جانم سوگند، كسى شايستگى امامت را دارد كه جز به قرآن حكومت نكند و بر هواى نفس خويش غالب باشد و خويشتن را وقف دين كند.(454)
17. دنياگرايى و دنيامدارى، آفت حسينى بودن است.
18. زنده بودن مهم نيست، چگونه زنده بودن مهم است.

/ 79