مقدس اردبيلى - ره توشه عتبات عالیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه عتبات عالیات - نسخه متنی

ج‍م‍ع‍ی‌ از ن‍وی‍س‍ن‍دگ‍ان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مقدس اردبيلى


ملاّ احمد مقدّس اردبيلى در قرن دهم هجرى در اردبيل ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران كودكى، براى كسب علوم و معارف اسلامى به نجف اشرف هجرت كرد. وى در آنجا فقه و علوم نقلى را از محضر سيدعلى صائغ و فلسفه را از جمال الدين محمود فراگرفت.

مقدس اردبيلى به قدرى متقى و پرهيزكار بود كه به «مقدس» ملقب گشت. علامه مجلسى درباره او مى گويد: «محقق اردبيلى در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل، به مقام نهايى رسيد و در ميان عالمان متقدم و متأخر شخصيت بزرگى چون او را سراغ ندارم... كتب او داراى بالاترين مراتب دقت نظر و تحقيق است.»

شاه عباس صفوى بسيار به او علاقمند بود و از او دعوت كرد به اصفهان برود، ولى او نپذيرفت و در نجف ماندگار شد و به سروسامان دادن حوزه علميه نجف پرداخت. سيد حسن صدر در باره نقش مقدس اردبيلى در باره احياى دوباره حوزه نجف مى نويسد:

«در زمان مقدس اردبيلى، دوباره كوچ علمى به نجف آغاز شد. حوزه تقويت يافت و مردم از اطراف و ديگر شهرها و بلاد، به آنجا روى آوردند و آن شهر به صورت بزرگترين مركز علمى درآمد.»

از عادات مقدس اردبيلى اين بود كه به هيچ عنوان از هيچ كس تملّق و چاپلوسى نمى كرد. در سالى از سال ها شخصى از اصفهان به نجف آمد و از مقدس اردبيلى خواهش كرد كه واسطه شود تا شاه از تقصير او بگذرد، مقدس اردبيلى براى او نوشت:

«بانى ملك عاريت، عباس! بدان كه اگر چه اين مرد اوّل ظالم بود، اكنون مظلوم مى نمايد; چنانكه از تقصير او بگذرى شايد حق تعالى از پاره اى تقصيرات تو بگذرد بنده شاه ولايت، احمد اردبيلى.»


همانطوركه از متن نامه مشخّص است، او حتى يك كلمه از شاه تمجيد نكرده است.

وى در سال 993هـ . ق. در نجف اشرف ديده از جهان فروبست. او را در اتاقى كه در ايوان طلا، جنب گلدسته جنوبى واقع شده، دفن نمودند.(147)

علامه بحرالعلوم


محمدمهدى فرزند سيد مرتضى طباطبايى، در شوال 1155 در شهر مقدس كربلا متولد شد. شبى كه سيد ديده به جهان گشود، پدرش در خواب ديد كه امام رض(عليه السلام) به محمدبن اسماعيل بن ربيع از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد(عليهم السلام) دستور داد شمعى بر فراز بام خانه سيد مرتضى برافروزد. وقتى آن را روشن ساخت نورى از آن شمع به آسمان بالا رفت كه نهايت نداشت.

محمدمهدى، علوم مقدماتى حوزه را نزد پدرش فراگرفت و پس از تكميل دروس مقدماتى وسطح، از محضربزرگانى چون: وحيدبهبهانى، شيخ يوسف بحرانى و... استفاده كرد و موفق به كسب اجتهاد در سنين جوانى گرديد. وى در سال 1186 به مشهد مقدس هجرت و هفت سال از عمرش را در كنار بارگاه منوّر امام رض(عليه السلام) سپرى كرد و در اين مدت در درس ميرزا مهدى اصفهانى خراسانى شركت جست. همچنين در سال 1193 بهحجاز سفر كرد و دو سال در مكه به درس و بحث اشتغال داشت. از آثار حضور علامه بحرالعلوم، شركت طلاب اهل سنت در درس او بود كه بر اثر همين روشنگريها، امام جمعه شهر مكه در سن هشتاد سالگى شيعه شد.

علاّمه در طول حيات علمى خود، شاگردان زيادى را تربيت كرد; از جمله: شيخ جعفر كاشف الغطا، ملاّ احمد نراقى، حجة الاسلا سيد محمد باقر شفتى و...

علامه بحرالعلوم خدمات اجتماعى ارزنده اى نيز انجام داد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

1. تعيين جايگاه مرقد هود و صالح در قبرستان وادى السلام.
2. بناى مقام حضرت مهدى در صحن مسجد سهله.
3. تعمير مسجد شيخ طوسى.
4. تأسيس كتابخانه خطى بحرالعلوم.
6. اضافه كردن اراضى به حرم مطهر امام على(عليه السلام) و...
سرانجام علامه بحرالعلوم در 24 / ذى حجه / 1212 به ديار باقى شتافت. پيكر پاكش را پس از تشييع در كنار قبر شيخ طوسى به خاك سپردند.(148)

شيخ مرتضى انصارى


شيخ مرتضى انصارى در عيد غدير 1214 در شهر دزفول ديده به جهان گشود. مادرش كه زنى مؤمنه بود، قبل از تولد فرزندش در خواب ديد كه امام صادق(عليه السلام) قرآنى با جلد طلاكارى شده به او دادند. معبرين خواب، خوابش را به فرزندى عالم و پارسا تعبير كردند. مرتضى پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى در زادگاهش در 1232هـ . ق. همراه پدرش محمدامين ـ كه از علماى دزفول به شمار مى رفت ـ به كربلا هجرت كرد. مرتضى در كربلا ماند و پدر به دزفول بازگشت.

وى در كربلا از محضر شيخ حسين انصارى، شريف العلما، سيد محمد مجاهد و... استفاده كرد. در 1266هـ . ق. شيخ محمدحسن صاحب جواهر در لحظات آخر عمر شيخ مرتضى انصارى را به عنوان مرجع بعد از خود معرفى كرد و در نتيجه پس از فوت صاحب جواهر، زعامت و مرجعيت مردم را برعهده گرفت. شيخ مرتضى انصارى براى كسب فيض از علماى ديار ديگر به شهرهاى بروجرد، اصفهان، كاشان، رى و مشهد هجرت كرد و چند صباحى در اين شهرها ماندگار شد و سپس به نجف بازگشت.

ميرزا حبيب الله رشتى، شيخ انصارى را مى ستايد و درباره او مى فرمايد:

«شيخ سه چيز ممتاز داشت; علم، رياست و تقوا. رياست را به ميرزا محمدحسن شيرازى، علم را به من داد و تقوا را با خود به گور برد.»

شيخ اعظم انصارى در 18 / جمادى الثانى / 1281 در 67 سالگى دار فانى را وداع گفت. پيكر پاكش را پس از تشييع در حجره غربى، متصل به باب قبله صحن اميرالمؤمنين به خاك سپردند.(149)

سيد ابوالحسن اصفهانى


سيد ابوالحسن در 1284هـ . ق. در روستاى كوچك «مديسه» از توابع «لنجان» استان اصفهان ديده به جهان گشود. پس از اتمام دوره ابتدايى، وارد حوزه علميه اصفهان گرديد و از محضر بزرگانى چون: آية الله محمد ابراهيم كلباسى، حكيم قشقايى، سيد محمد باقر درچه اى، و چهارسوقى بهره مند گرديد. در 24 سالگى براى كسب سطوح عالى حوزه به نجف اشرف هجرت كرد و در درس حضرات آيات: آخوند خراسانى، سيد محمدكاظم يزدى و ميرزا حسن شيرازى شركت جست. سه سال هم در كربلا و سامرا به سر برد.

در 1355هـ . ق. پس از فوت آيت الله نائينى مرجعيت دينى و زعامت حوزه را برعهده گرفت. سيد ابوالحسن اصفهانى تنها يك فقيه نبود، بلكه خصوصيات اخلاقى ازاو مرجعى عارف ساخته بود. از بارزترين خصوصيات او گذشت بود. به عنوان نمونه در 1349هـ . ق. شخصى كه كينه خصوصى با ايشان داشت، فرزند برومندش سيدمحمدحسن را در صف نماز جماعت به قتل رساند. قاتل پس از ارتكاب جرم دستگير و زندانى شد. خبر به ايشان رسيد، فوراً شخصى را به عنوان نماينده خود به دادگسترى فرستاد تا اسباب آزادى قاتل فرزندش را فراهم كند. از خصوصيات ديگر او ساده زيستى بود. يكى از علما در اين باره نقل مى كند:

«از كوچه اى كه خرابه اى در آن قرار داشت، به همراه آيت الله اصفهانى مى گذشتم، ايشان به من فرمود: من با خانواده ام پانزده روز در اين خرابه ساكن بوديم، چون صاحبخانه ما به من گفته بود كه ديگر راضى نيست در خانه اش باشيم، به ناچار آنجا را تخليه و به اين خرابه منتقل شديم تا اينكه خانه ديگرى اجاره كرديم.»

سيد ابوالحسن اصفهانى نسبت به مال و اموال دنيا بى اعتنا بود و با وجود اينكه خودش نياز داشت به فقرا كمك مى كرد. آيت الله محمدتقى شيرازى كه از وضعيت آيت الله اصفهانى آگاه شد 500 ليره طلا برايش فرستاد تا براى خود منزلى تهيه كند. آيت الله اصفهانى آن مبلغ را به نانوايان شهر داد تا براى تهيدستان و طلاب نان بپزند. آيت الله ابوالحسن اصفهانى در شب 9 / ذى الحجه / 1365 در سن 81 سالگى دار فانى را وداع گفت. پس از تشييع، او را در صحن مطهر امام على(عليه السلام) به خاك سپردند.(150)

شهيد سيد مصطفى خمينى(رحمه الله)

سيد مصطفى، در سال 1309هـ . ش. در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران ابتدايى، در مدارس دولتى، در سال 324 وارد حوزه علميه شد و پس از شش سال با موفقيت دروس سطح حوزه را سپرى كرد. وى در اين سال ها از محضر استادان: شيخ مرتضى حائرى، شهيد محمّد صدوقى، شيخ عبدالجواد اصفهانى جبل عاملى و... بهره برد. سيد مصطفى پس از اتمام سطح، در درس خارج حضراتآيات: پدر بزرگوارش، آيت الله سيد محمد حجت و... شركت نمود. هنگامى كه امام به تركيه و عراق تبعيد شد، وى هم ملازم و همراه امام بود.

سيد مصطفى از نظر علمى در سطح بالايى قرار داشت و در مدت عمر كوتاهش توانست هفده جلد كتاب تأليف كند كه يكى از آنها «تفسير القرآن الكريم» است كه ناتمام ماند.

وى خصوصيات ارزنده زيادى داشت كه مهمترين آن عشق به امام حسين(عليه السلام) بود. محمد حسن رحيميان در اين باره مى گويد:

«يكى از خصوصيات حاج آقا مصطفى اين بود كه ايشان مقيد به پياده روى از نجف به كربلا در تمام زيارتهاى مخصوصه امام حسين بود. در سال معمولاً «15 شعبان، عرفه، اربعين و نيمه رجب» كه مردم نجف پياده به كربلا مى رفتند، ايشان هر سال در چند مناسبت پياده به كربلا مى رفت. گاهى مى شد كه كف پاى او تاول هايى مى زد كه خونابه از آن راه مى افتاد و كاملاً مجروح مى شد ولى باز هم به راه رفتن ادامه مى داد.»

مقام معظم رهبرى ضمن ستايش از سيد مصطفى درباره ايشان مى فرمايد:

«مرحوم سيد مصطفى خمينى، يكى از شخصيتهاى بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزى كه ايشان شهيد شدند. در حدود سنين 47 يا 48 سالگى بودند و در آن سن جزو ممتازين كسانى بود كه در حوزه علميه قم، نجف و مشهد... وجود داشت. بنده ايشان را به عنوان يك چهره برجسته حوزه علميه قم از سال هاى قبل مى شناختم.»

رژيم شاه كه مى خواست ضربه روحى به امام وارد سازد و هم يكى از اركان انقلاب را از ميان ببرد، در 1 / 8 / 56 او را توسط زهر به شهادت رساند. مردم مسلمان نجف پيكر پاكش را با آب فرات غسل داده، در محل خيمه گاه امام حسين(عليه السلام) كفن كرده و پس از انتقال به نجف، در حرم مطهر امام على(عليه السلام) در مقبره زير گلدسته جنوبى در ايوان طلا به خاك سپردند.(151)

در پايان، يادآور مى شود كه بسيارى ديگر از علماى بزرگ شيعه در حرم مطهر اميرالمؤمنين(عليه السلام) مدفونند كه مجال پرداختن به زندگى همه آنها در اين مختصر نيست. فقط به نام برخى از آنها اشاره مى شود:

شيخ عباس قمى، علاّمه محمد سيد حبّوبى، سيد محمدكاظم يزدى، آقا حسين قمى، شيخ الشريعه اصفهانى، سيد محمود شاهرودى، ميرزاى نائينى، سيد شرف الدين عاملى و...

پسنديده است زائران محترم با ياد و خواندن فاتحه، براى علوّ درجات اين عالمان شيعى دعا كنند.
















/ 79