1 ـ تـثـبـيت مرزها:
قلمرو جغرافيايى يك دولت بدقت مشخص شده و حفظ تماميت ارضى ، از اهداف حياتى و اوليه هر كشور قلمداد مى شود.2 ـ كـانـون وفـادارى :
كـانـون وفـادارى از قـبـيـله ، شـهـر و اسـتـان بـه جـامـعـه كل منتقل شد و جامعه سياسى مستقل ، مركز وفادارى قرار گرفت .3 ـ حـاكـمـيـت مـلّى :
اراده مردم ، ايجاد كننده حاكميت گرديد و از اين رو، صاحبان اقتدار مى بايست بنا به اراده و خواست ملّت تعيين شوند.4 ـ اسـتـقـلال :
تصميم گيرى در سطح سياست داخلى و خارجى ، بدون نفوذ و اراده مستقيم ديگر كشورها، در دست دولتمردان منتخب ملت مى باشد.
5 ـ رفـاه و مـنـافـع مـلّى :
مـشـروعـيـت نـظـام دولت ـ كـشـور بـه تـطـابـق داده هاى آن با نهاده ها (درخواستها و حمايتها) مى باشد. راهنماى سياست داخلى براى سياستگذاران ، رفاه ملّى و براى سياست خارجى نيز، منافع ملى مى باشد.عناصر متشكّله دولت
1 ـ مـردم (جـمـعـيـت
):(333)
نـخـسـتـيـن شـرط پـيـدايـش و تـاءسـيـس دولت ، تـجـمـّع و تـشـكـّل عـده اى از انـسـانـهـاسـت . دولت ، بـزرگـتـريـن سـازمـان اجـتـمـاعـى در طـول تـاريـخ مـى بـاشـد كـه لزومـاً اجـتـمـاعـى از مـردم ، آن را شـكـل مـى دهـد. مـيـزان جمعيت در تشكيل دولت ، ملاك و معيار خاصى ندارد. دولتهايى مانند چين با بـيـش از يـك مـيـليـارد نـفـر و بـرونـئى بـا جمعيتى بالغ بر 000 218 نفر، هر دو جزو دولت محسوب مى شوند، هر چند از نظر قدرت با هم برابر نيستند.اسـكـان دائم مـردم در يـك مـحـدوده جـغـرافـيـايـى از لوازم جـدايـى نـاپـذير مردم به عنوان جزء تـشـكـيـل دهـنـده دولت بـه شمار مى آيد. اقوام مهاجر و كوچ نشين تاكنون نتوانسته اند، دولتى تـشـكـيـل دهـنـد. بـعـلاوه ، مـردمى كه به صورت دايم در محلى سكونت مى كنند، داراى پيوندهاى مـشـتـرك مـى بـاشـنـد. ايـن عـلايـق و رشـتـه هـاى پـيـونـد، زمـيـنـه سـاز پـيـدايـش (مـلّت ) مـى شود.(334) مـلّت بـه گـروهـى از مـردم گـفـتـه مى شود كه به دلايلى روشن ، خود را متعلّق به يكديگر و وابـسـتـه بـه هـم مـى دانند. اين عدّه افراد، خود را متعلق به كليّتى متمايز از ديگران دانسته و درصـدد تـحقق آمالها و آرمانهاى مشترك خويش هستند. مجموعه پيوندهايى كه آنان را به صورت يك واحد تاريخى ـ سياسى در مى آورد عبارت است از:(335)1 . فرهنگ و زبان
2 . مذهب
3 . آداب و رسوم اجتماعى
4 . سرزمين
5 . تاريخ مشترك
6 . نژاد مشترك
7 . تصور آينده مشترك در بـررسـى جمعيت يك دولت بايد علاوه بر تعداد جمعيت ، به كيفيّت آن نيز توجّه داشت ؛ زيرا ميزان مهارت و تواناييها، سطح سواد، رفاه ، آرمانهاى ايدئولوژيك و انسجام و يكپارچگى جمعيت در قدرت ملّى