جهان بين دو جنگ - تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ و اصول روابط بین الملل - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حل و فصل كرد. از جمله مهمترين آنها عبارت بودند از: مـناقشه بين سوئد و فنلاند بر سر جزاير آلند (1920)، مناقشه بين لهستان و آلمان بر سر سيلزى عليا (1922)، مناقشه ميان ليتوانى و لهستان بر سر ويلنا (1923)، ادعاهاى ليتوانى بـر مـمـل (1924) و مـنـاقـشـه مـيـان يـونـان و بـلغـارسـتـان بـر سـر مسائل مرزى (1925).

اوج فـعـاليـت جـامـعـه مـلل از سـال 1925 تـا 1929 بـود؛ دورانـى كـه بـا مـعـاهـدات لوكـارنـو(45) (1925) و مـعـاهـده بريان ـ كلوك (46) (1928) حاكميت امنيت دسـتـه جـمـعـى بـر روابـط دولتـهـا بـرقـرار شـده بـود. پـيـشـرفـت كـنـفـرانـس خـلع سـلاح و حـل و فـصـل اخـتلافات در سايه اصول همزيستى مسالمت آميز از عمده ترين دستاوردهاى اين دوره بود. دهه 1930، دهه اى پرمخاطره براى اين سازمان بين المللى محسوب مى شد. در واقع ، اين دهـه ، دوران آزمـون جـامـعه ملل بود؛ چرا كه شيوه برخورد با تجاوزات قدرتهاى بزرگ مانند ژاپـن ، ايـتـاليـا و آلمـان در اين برهه زمانى آشكار مى گرديد. جامعه كه نتوانست به مبانى و اصـول خـود الزام جـدى و قـاطـع داشـتـه بـاشد و به تجاوز، پاسخ دندان شكن دهد، به سوى سـراشـيـبـى و اضـمحلال پيش ‍ رفت . با آغاز جنگ جهانى دوم ، كار اين جامعه ، در واقع ، پايان يافته بود.(47)

جهان بين دو جنگ

دوره بـيـسـت سـاله

1919 ـ 1939، حـد فـاصـل پـايـان جـنـگ جـهـانـى اول و آغـاز جـنـگ جـهـانـى دوم اسـت . مـجـمـوعـه تـحـولات در داخـل كـشـورهـا و عـرصـه روابـط بـيـن المـلل ، زمـيـنـه هـاى كافى براى ايجاد يك جنگ عمومى و فـراگـيـر ديگرى را فراهم كرد؛ جنگى كه بمراتب مرگبارتر، مخرّبتر و وحشتناك تر از جنگ اول بـوده اسـت . اگـر جـنگ به عنوان يك پديده اجتماعى ـ ارادى تلقى گردد، ضرورت دارد كه ريـشـه هـاى جـنـگ جـهـانـى دوم ـ كه در دوره ما بين دو جنگ نهفته است ـ مورد بررسى و تجزيه و تـحـليـل تـفـصـيـلى قـرار گـيـرد. ايـنـجـاسـت كـه اهـمـيـت مـقـطـع زمـانـى مـورد بـحـث در ايـن فصل ؛ يعنى دوره بين دو جنگ ، آشكار مى شود.

در ايـن فـصـل ، ابـتـدا، بـه دوران حـلّ مـشـكـلات اشـاره مـى كـنـيـم كـه حـل و فـصـل برخى از اختلافات عمده بين قدرتهاى بزرگ از جمله آنهاست . سپس ، مرحله حاكميت (امـنـيـت دسـتـه جـمـعـى ) مـورد بـررسـى قـرار مـى گـيـرد كـه جـامـعـه مـلل در پـرتـو آن تـوانـسـت بـطـور فـعـّال عـمـل نـمـايد. مهمترين و حساسترين دوره از اين مقطع تـاريـخـى ، دوران 1929 تـا 1933 اسـت كـه ركـود اقـتـصـادى بـزرگ بين المللى به وقوع پـيـوست ؛ ركودى كه زمينه ساز ظهور رژيمهاى توتاليتر و فاشيستى گرديد. سرانجام به دوره تجاوزات و تقابل نيروهاى متخاصم خواهيم پرداخت .

دوره حل مشكلات

ايـن دوره ، بـيـن سـالهـاى 1919 تـا 1925 واقـع شـده اسـت . دورانـى كه ايالات متحده آمريكا، دوبـاره بـه سـيـاسـت انـزوا گـرايـى بـازگـشـت و از دخالت در امور بين المللى دورى گزيد. كـنـفرانسهاى (كن ) و (جنوا) به شكست انجاميد؛ ولى در رهگذر همين كنفرانسها، آلمان شكست خورده بـه روسـيـه انـقـلاب زده (شـوروى سـوسـيـاليـسـتـى ) نزديك شد كه در نهايت به شناسايى شوروى منجر گرديد.

سياست انزوا گرايى آمريكا

آمـريـكـا از جـمـله كـشورهايى بود كه از جنگ ، سود بسيار بُرد. صنايع نظامى و تسليحاتى ، بـخـش كـشـاورزى ، بـانـكـهـا و مـؤ سـسـات اعـتـبـارى ، هـمـگـى بـه دليـل نـيـاز كـشـورهـاى اروپـايـى بـه تـسـليـحـات ، كـالاهـا و اعـتـبـارات آنـهـا، فـعـال شـده و بـازارشـان رونـق يـافـت . امـّا ايـن تـنـهـا يـك روى سـكـّه اسـت . در مـقـابـل ، آمـريـكـايـيـهـا در زمـيـنـه سـيـاسـت خـارجى و سياست داخلى ، دچار تشتت آرا شدند و بين جـمـهوريخواهان و دموكراتها، رقابتى سخت درگرفت ؛ در حالى كه دموكراتها، قدرت سياسى را در دسـت داشـتند، جمهوريخواهان با تبليغات گسترده و وسيع درصدد بودند كه آراى مردم را بـه سـوى نـظـرات و ديـدگـاههاى خويش جلب كنند. از اين رو، جامعه داخلى آمريكا، بى ثبات ، متشنّج و سردرگم جلوه مى كرد.(48) عـمـده تـرين اختلاف نظر در سياست خارجى آمريكا، ادامه سياست سنّتى انزوا گرايى آن كشور يا ترك آن

/ 164