دوره بـيـسـت سـاله 1919 ـ 1939، حـد فـاصـل پـايـان جـنـگ جـهـانـى اول و آغـاز جـنـگ جـهـانـى دوم اسـت . مـجـمـوعـه تـحـولات در داخـل كـشـورهـا و عـرصـه روابـط بـيـن المـلل ، زمـيـنـه هـاى كافى براى ايجاد يك جنگ عمومى و فـراگـيـر ديگرى را فراهم كرد؛ جنگى كه بمراتب مرگبارتر، مخرّبتر و وحشتناك تر از جنگ اول بـوده اسـت . اگـر جـنگ به عنوان يك پديده اجتماعى ـ ارادى تلقى گردد، ضرورت دارد كه ريـشـه هـاى جـنـگ جـهـانـى دوم ـ كه در دوره ما بين دو جنگ نهفته است ـ مورد بررسى و تجزيه و تـحـليـل تـفـصـيـلى قـرار گـيـرد. ايـنـجـاسـت كـه اهـمـيـت مـقـطـع زمـانـى مـورد بـحـث در ايـن فصل ؛ يعنى دوره بين دو جنگ ، آشكار مى شود.در ايـن فـصـل ، ابـتـدا، بـه دوران حـلّ مـشـكـلات اشـاره مـى كـنـيـم كـه حـل و فـصـل برخى از اختلافات عمده بين قدرتهاى بزرگ از جمله آنهاست . سپس ، مرحله حاكميت (امـنـيـت دسـتـه جـمـعـى ) مـورد بـررسـى قـرار مـى گـيـرد كـه جـامـعـه مـلل در پـرتـو آن تـوانـسـت بـطـور فـعـّال عـمـل نـمـايد. مهمترين و حساسترين دوره از اين مقطع تـاريـخـى ، دوران 1929 تـا 1933 اسـت كـه ركـود اقـتـصـادى بـزرگ بين المللى به وقوع پـيـوست ؛ ركودى كه زمينه ساز ظهور رژيمهاى توتاليتر و فاشيستى گرديد. سرانجام به دوره تجاوزات و تقابل نيروهاى متخاصم خواهيم پرداخت .
دوره حل مشكلات
ايـن دوره ، بـيـن سـالهـاى 1919 تـا 1925 واقـع شـده اسـت . دورانـى كه ايالات متحده آمريكا، دوبـاره بـه سـيـاسـت انـزوا گـرايـى بـازگـشـت و از دخالت در امور بين المللى دورى گزيد. كـنـفرانسهاى (كن ) و (جنوا) به شكست انجاميد؛ ولى در رهگذر همين كنفرانسها، آلمان شكست خورده بـه روسـيـه انـقـلاب زده (شـوروى سـوسـيـاليـسـتـى ) نزديك شد كه در نهايت به شناسايى شوروى منجر گرديد.
سياست انزوا گرايى آمريكا
آمـريـكـا از جـمـله كـشورهايى بود كه از جنگ ، سود بسيار بُرد. صنايع نظامى و تسليحاتى ، بـخـش كـشـاورزى ، بـانـكـهـا و مـؤ سـسـات اعـتـبـارى ، هـمـگـى بـه دليـل نـيـاز كـشـورهـاى اروپـايـى بـه تـسـليـحـات ، كـالاهـا و اعـتـبـارات آنـهـا، فـعـال شـده و بـازارشـان رونـق يـافـت . امـّا ايـن تـنـهـا يـك روى سـكـّه اسـت . در مـقـابـل ، آمـريـكـايـيـهـا در زمـيـنـه سـيـاسـت خـارجى و سياست داخلى ، دچار تشتت آرا شدند و بين جـمـهوريخواهان و دموكراتها، رقابتى سخت درگرفت ؛ در حالى كه دموكراتها، قدرت سياسى را در دسـت داشـتند، جمهوريخواهان با تبليغات گسترده و وسيع درصدد بودند كه آراى مردم را بـه سـوى نـظـرات و ديـدگـاههاى خويش جلب كنند. از اين رو، جامعه داخلى آمريكا، بى ثبات ، متشنّج و سردرگم جلوه مى كرد.(48) عـمـده تـرين اختلاف نظر در سياست خارجى آمريكا، ادامه سياست سنّتى انزوا گرايى آن كشور يا ترك آن