دهـه هـشـتـاد مـيـلادى ، دهـه اى سـرنـوشـت سـاز در عـرصه روابط بين المللى بوده است . شتاب تحولات ، هم سياستمداران و هم تحليلگران را در بهت و حيرت فرو برد، بگونه اى كه كمتر كسى پيش بينى چنين تغييرات شگرفى را كرده بود. گويى جهت تاريخ تغيير كرده و همه چيز رو بـه مـتلاشى شدن مى رفت . شوروى ، ابرقدرت شرق ، فروپاشيد و كشورهاى كمونيستى تـحـت عـنـوان بـلوك شـرق ، يـكى پس از ديگرى ، به تغييرات زيرساختى در نظام سياسى و اقـتـصـادى خـود دسـت زدنـد. اتـحاديه هاى نظامى و اقتصادى دگرگون شد و صورت بنديهاى جديدى پيدا كردند. روند مداخله سازمان ملل متحد و قدرتهاى بزرگ در مناقشات محلى و منطقه اى ، شـتـاب بـى سـابقه اى يافت . انقلاب اسلامى ايران كه از نخستين زنجيره اين تحولات بود، به يقين ، مى بايست موضع خود را در برابر واقعيتهاى كنونى و دورنماى آينده مشخص كند.انـقـلاب اسلامى ايران كه نظام جمهورى اسلامى ايران را به ارمغان آورد، از آرمانى فراگير و جهان شمول برخوردار است . اين انقلاب و آرمانش ، حد و مرزى نمى شناسد و در پى قطع سلطه و نـفـوذ قـدرتـهـاى بـزرگ در تعيين سرنوشت ملتها و دولتهاست . رستگارى ، آزادى و سعادت انسانها، در دورترين نقاط عالم ، را هدف غايى خود مى داند و به نظم خاصى در دولتمدارى و جهاندارى معتقد است . سياست داخلى را بر مبناى نظام ولايت به پيش مى برد و در سياست خارجى ، حكومت واحد جهانى ، به رهبرى امام زمان حضرت حجة بن الحسن العسگرى (عج )، را نظام مطلوب آيـنـده خـود مى داند. از اين رو، نظم نوين جهانى ، كه پس از جنگ ائتلاف بين المللى عليه عراق در جريان اشغال كويت و فروپاشى اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى اعلام شد، در ارتباط بـا انـقـلاب اسـلامـى ، بـايـد مـورد ارزيـابـى قـرار گـيـرد. بـديـن مـنـظـور، ضـمـن بـيـان مـراحـل پـيـشـين نظام جهانى ، نظم نوين جهانى را بررسى كرده و موضعگيرى جمهورى اسلامى ايران را در مورد آن ، تجزيه و تحليل خواهيم كرد.