وحدت آلمـان - تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صورت سـيـسـتـم بـسـته ، ديكتاتورى ، دولتمدارى و تك حزبى بود. اين نظام سياسى ـ اقتصادى به مدت تقريبى 45 سال بر اين كشورها سايه افكنده بود.سـرپـيچى و برتافتن از دستورات مسكو و كرملين ، طى همين دوران سلطه مطلقه ، وجود داشته اسـت ؛ عـصـيـانـى كه هم از جانب مردم و هم از جانب دولتمردان ، گهگاه ، سربرمى آورد. ادعاهاى سـرسـخـتـانـه يـوگـسـلاوى بـه رهـبـرى مـارشـال تـيـتـو جـهـت تـعـيـيـن سـيـاسـت مـسـتـقـل ، شـورش سـال 1952 بـرليـن ، تـكـرويـهـاى رومـانـى ، شـورش سـال 1956 مـجارستان و بحران بهار سال 1968 پراگ (چكسلواكى )، تلاشهاى ملّى و مردمى بـراى گـسـسـتـن از بـلوك شـرق و جـدايـى از راه سـرخ شـوروى قـلمـداد مـى شـود. بـه هـر حـال ، رهـايـى اروپـاى شـرقـى از سـلطـه شوروى ، پس از آغاز اصلاحات سياسى و اقتصادى گورباچف ، به انجام و اتمام رسيد.لهـسـتـان از نـخـسـتـيـن كـشـورهاى اروپاى شرقى بود كه يك نظام دموكراتيك را جايگزين نظام كـمـونـيـسـتى سابق خود كرده است . روحيه عميق مذهبى ملت لهستان ـ كه حدود 95 درصد آن پيرو مـذهـب كـاتـوليـك هـسـتـنـد ـ ، سـابـقه روابط تلخِ گذشته روس و لهستان و شرايط اقتصادى و صـنـعـتـى نـويـن ايـن كـشـور، زمـزمـه هـاى مـخـالفـت را در اوائل دهـه 1980 بـرانـگـيـخـت . (لخ والسـا) بـه عـنـوان يـك كـارگـر سـاده لهـسـتـانـى ، در سـال 1980، اتـحـاديـه مـستقل كارگرى (همبستگى ) را تاءسيس كرد. پيوستن ميليونها كارگر لهـسـتـانـى بـه ايـن اتـحـاديـه ، كـه بـه مـعـنـاى روگـردانـى آنها از كمونيسم و اتحاديه هاى كـمـونـيـسـتـى بـود، زنـگ خـطر را در كرملين به صدا درآورد. (لخ والسا) بازداشت و اتحاديه هـمـبـسـتـگـى مـنـحـل گـرديـد. صـداى اعـتـراض كه هرگز در لهستان خاموش نشده بود با شروع سـيـاسـتـهـاى آزاد سـازى سـيـاسـى و اقـتـصـادى گـوربـاچـف ، بـه فـريـاد تبديل شد. دولت لهستان كه قدم به قدم در مقابل فعاليت مخالفان ، بويژه اتحاديه همبستگى به رهبرى (والسا)، عقب مى نشست ، در سال 1989، فعاليت اتحاديه همبستگى را در لهستان آزاد اعـلام كـرد.انـتـخـابات آزاد در همين سال ، موجب پيروزى قطعى اتحاديه همبستگى گشت و اولين دولت غـيـر كـمـونـيـسـت در اروپـاى شـرقـى را بـه مـسند قدرت رساند. (لخ والسا) در نخستين انـتـخـابـات آزاد ريـاسـت جـمهورى در دسامبر سال 1990، با اكثريت قاطع به رياست جمهورى لهـسـتـان بـرگزيده شد. اين روند، آغازى بود كه پايانش ، پايان سلطه شوروى بر تمامى اروپاى شرقى بود و در سالهاى 1989 و 1990 نيز ادامه داشت .(183) دولت مـجـارسـتـان ، خيلى پيشتر، با اصلاحات اقتصادى و بعدها آزاديهاى سياسى ، قدم در اين راه بـى بـازگـشـت جـدايـى از مـسـكـو نـهـاد. بـه طـور مثال ، روند اشتراكى كردن كشاورزى در مـجـارسـتـان مـتـوقـف شـد و كـارگـران در اداره امـور كـارخـانـه هـا و سـود حاصل از فروش محصولات سهيم شدند.سياست عدم تمركز و جهتگيرى اقتصاد بر مبناى بازار، اصـطـلاح مـعـروف (سـوسـيـاليـسـم بر مبناى بازار) را در مجارستان بر جاى گذاشت . رهبران كمونيست مجارستان در دهه 1980، بويژه از سال 1986 كه برنامه هاى پرسترويكا و گلاس نـوسـت در شـوروى بـه مـرحـله اجـرا درآمـد، مجموعه اى از تحولات مثبت را در ساختار اقتصادى و سـيـاسـى مـجـارسـتـان ايجاد كردند. فعاليت آزاد احزاب سياسى ، بازگشايى مرز مجارستان و اتـريـش ، كـنـاره گـيـرى رهـبـران قـديـمـى ، راءى بـه انـحلال حزب كمونيست از طرف كنگره حزب و استقلال مجارستان از بلوك شرق با تغيير نام از جـمهورى دموكراتيك خلق مجارستان به جمهورى مجارستان ، همه حكايت از عصر نوين براى ملت مجار داشت . انتخابات آزاد سال 1990 كه با فعاليت چندين حزب همراه بود، موجب كنار گذاردن حـزب سـوسـيـاليست ـ كه از حزب كمونيسم تغيير نام يافته بود ـ شد. بدين سان ، راه براى آزادى و رهايى كامل ، هموار گرديد.سـايـر كـشـورهـا و دولتـهـاى اروپـاى شـرقى ، از جمله رومانى ، بلغارستان ، آلمان شرقى و چـكـسـلواكـى ، نيز بتدريج از حوزه نفوذ و سلطه شوروى بيرون رفتند، بويژه هنگامى كه با فـروپـاشى اتحاد شوروى در سال 1991، ديگر بافت و ساخت پيشين ، معنى و مفهوم خود را از دست داد.وحدت آلمـان
شـايد يكى از غير مترقبه ترين حوادث روزگار ما، اتحاد مجدد دو آلمان باشد. اين سرزمين پس از جـنـگ