قـرن بـيـستم را قرن سازمانهاى بين المللى و عصرى كه نهضت سازمان سازى در آن به عنوان يـك عـرف و رويـه درآمـده اسـت ، نـامـيـده انـد. جـامـعـه مـلل در پـسِ جـنـگ جـهـانـى اوّل و سـازمـان مـلل مـتـحـد بعد از جنگ جهانى دوم ، كه جنگهاى عمده قرن بيستم هستند، در عرصه روابـط بـيـن المـللى ظاهر شدند. نقش و اهميت اين سازمانها بر كسى پوشيده نيست ، بگونه اى كـه بـرخـى حيات كشورها و ملتها را در گرو فعاليت و تداوم سازمانهاى بين المللى مى دانند. هـمـكـارى و هماهنگى دولتها در سطح سازمان ملل متحد مى تواند از بسيارى بحرانها جلوگيرى كند، راه حلهاى مسالمت آميز براى تعدادى از اختلافات پيدا كند، جلوى تجاوزات را گرفته و يا در صـورت وقـوع ، در مـقابل آن بايستد و راه توسعه و پيشرفت اقتصادى و اجتماعى برخى از ملتها را هموار نمايد، ليكن اينها فقط، يك روى سكه است .سـازمـانـهـاى بـيـن المـللى بـشـدّت بـا مـنـافـع قـدرتـهـاى بـزرگ پـيـونـد خـورده انـد.تـشـكـيـل ، تـداوم و حـيـات ايـن سـازمـانـهـا بـه دسـت قـدرتـهـاى فـاتـح در جـنـگـهـاى جـهـانـى اول و دوم آغـاز و انجام يافته است . ميزان موفقيت و پيشبرد سازمانهاى بين المللى ، بيش از همه سـازمـان مـلل مـتـحـد، بـه هماهنگى منافع و نظرات قدرتهاى بزرگ بستگى دارد. تاكنون ، اين قدرتهاى عمده جهانى بوده اند كه از اين سازمانهاى بين المللى ، بهره زياد برده اند. از آنجا كـه قـدرت مـانـور يـك دولت در سـيـاسـت بين الملل ، تا حدودى ، به ميزان فعاليت او در سطح سـازمـانـهـاى بـيـن المـللى ارتـباط دارد، ناچاريم كه در پى شناخت از تاريخ ، كاركرد، قواعد عمل و روندهاى حاكم بر آنها برآييم .سـازمـان مـلل متحد، در طول عمر پنجاه و دو ساله خود (1945 ـ 1997)، فراز و نشيبهاى زيادى داشـته است . در اين فصل ، ابتدا نحوه شكل گيرى و قواعد حاكم بر آن مورد بررسى قرار مى گيرد و آنگاه عملكرد سازمان را در دوره هاى جنگ سرد و تنش زدايى مرور خواهيم كرد و در پايان نيز تحولات اخير اين سازمان ، مورد تجزيه و تحليل قرار مى گيرد.
شكل گيرى سازمان ملل متحد
تـاءسـيـس سـازمان ملل متحد، به عنوان سازمانى كه توسط قدرتهاى فاتح جنگ جهانى دوم در حين جنگ بنيان گذاشته شد، از نظر مراحل تاريخى به شرح زير است :1 ـ اعـلامـيـه بـيـن المـتـحـديـن : نـخـسـتـيـن گـام در زمـيـنـه تـاءسـيـس سـازمـان مـلل ،