آزادى و رهايى اروپاى شرقى - تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پـس از اسـتـقـلال جـمـهـوريـهـاى بـالتـيـك ، جـمـهـوريـهـاى قـزاقستان ، ازبكستان و آذربايجان اسـتـقـلال خـود را در 30 و 31 اوت سـال 1991 اعلام كردند. پارلمان تاجيكستان نيز راءى به اسـتـقـلال ايـن جـمـهـورى داد و در 23 سـپـتـامـبـر ارمـنـسـتـان بـر جـرگـه اسـتقلال طلبان پيوست . تلاشهاى گورباچف براى حفظ جمهوريها در ساختار جديد، تا حدودى بـه بن بست رسيده بود؛ در عين حال ، قرارداد همكاريهاى اقتصادى ميان هفت جمهورى در مسكو به امـضـا رسـيـد كـه بـر طـبـق آن ، جـمـهـوريـهاى روسيه ، روسيه سفيد، قزاقستان ، تركمنستان ، قـرقـيـزسـتـان ، تـاجيكستان و ارمنستان در مورد مالكيت خصوصى ، تجارت ، رقابت آزاد، تقسيم امـوال اتـحـاد شـوروى ، تـعـرفـه گـمـركـى مـشـتـرك ، حـفـظ روبـل بـه عنوان پول مشترك ، نحوه تقسيم و پرداخت بدهى هاى خارجى و دريافت وام به وحدت نـظـر دسـت يـافـتـند. جمهوريهاى مولداوى ، گرجستان و اوكراين كه اين پيمان را تحريم كرده بودند، پس از رفع موارد اختلاف ، به آن پيوستند.(180) اقـدامات يلتسين ، كه با راءى مردم روسيه به رياست جمهورى رسيده بود، به طور قطع ، در تـجـزيـه كـامـل شـوروى نـقـش اساسى ايفا كرد. وى با صدور حكمى ، تمامى سازمانهاى حزب كـمـونـيـسـت شـوروى را كـه در سـراسر كشور فعاليت آن پس از كودتا به تعليق درآمده بود، مـنـحـل ساخت و مقامهاى دولتى ، دفاتر آن را در سراسر روسيه در اختيار خود گرفتند. عضويت حـزب كـمـونـيـسـت در ارتـش و سـازمـانـهـاى دولتـى مـمـنـوع گـرديـد وتـقـريـبـاً هـمـه نـهادهاى فـدرال ـ كـه اتـحـاد شـوروى از طـريـقِ آنـهـا اعـمـال قـدرت مـى كـرد ـ بـه حـالت تـعـطـيـل درآمـدنـد. در ايـن مـيـان ، ضـربـه نـهـايـى از جـانـب اوكـرايـن بـر پـيـكـر رو بـه زوال شوروى فرود آمد.(181) اوكـرايـن ، به عنوان دومين جمهورى بزرگ شوروى كه بيش از پنجاه ميليون نفر جمعيت و ذخاير عـظـيم معدنى داشت ، در 24 اوت استقلال خود را اعلام كرد و (لئونيد كراوچوك )، نظريه پرداز سـابـق حـزب كـمـونـيـسـت ، بـه ريـاست جمهورى آن رسيد. پارلمان روسيه سفيد نيز روز بعد، اسـتـقـلال و جـدايـى ايـن جـمـهـورى را از اتحاد شوروى به تصويب رساند. مخالفتهاى بيهوده يـلتـسـيـن بـا اوكـرايـن به جايى نرسيد و سرانجام ، اين سه جمهورى بزرگ و مهم (روسيه ، اوكـرايـن و روسـيـه سـفـيـد) در هـشـتـم دسـامـبـر سـال 1991، انحلال اتحاد جماهير سوسياليستى را اعلام كردند، با اين شرط كه روند تاءسيس جامعه مشترك المنافع پيگيرى و تعقيب شود.(182) نـظـام بـيـن المـلل ، پـس از فـروپـاشـى اتـحـاد شـوروى ، دچـار تـحـول عـمـيـق و بـنـيـادى گـرديـد. نـظـام دو قطبى با فرو ريختن يك پايه اساسى آن (اتحاد شـوروى و رهـبـر بـلوك شـرق ) ديـگـر مـعـنا و مفهومى نداشت . ايالات متحده آمريكا كه خود را در مـبـارزه عـليـه رقـيـب ، پـيـروز و فـاتـح جـلوه مـى داد، درصـدد بـهـره بـردارى كـامـل از اوضـاع و شـرايـط مـوجود برآمد. اروپاى شرقى كه يوغ بندگى مسكو را حدود پنجاه سـال بـه گردن داشت ، طعم شيرين آزادى و استقلال را چشيد.
ايدئولوژى ماركسيسم و كمونيسم كـه بـه بـن بـسـت رسـيـده بـود، بـه گورستان تاريخ سپرده شد. نظم حاكم بر آينده كه در حـال تـكـويـن بود، با هياهوى آمريكا مبنى بر (نظم نوين جهانى )، تيره و تار گرديد و اينها همه از پيامدهاى اضمحلال امپراتورى شوراها بود.
آزادى و رهايى اروپاى شرقى
اروپـاى شـرقـى در سالهاى پايانى جنگ جهانى دوم ، به هنگام پيشروى ارتش شوروى براى شـكـسـت آلمـان هـيـتلرى ، تحت سلطه و سيطره ارتش سرخ درآمد. استالين كه در پى تاءمين امنيت مـرزهـاى شـرقـى اتـحـاد شوروى بود و بعلاوه ، دعوى گسترش كمونيسم و سوسياليسم بر سـراسـر جـهـان را داشـت ، اقـدام بـه روى كـار آوردن حـكومتهاى كمونيستى طرفدار مسكو در اين كـشـورهـا (رومـانـى ، بـلغارستان ، بخش شرقى آلمان ، چكسلواكى ، مجارستان و لهستان ) كرد. بـديـن تـرتيب ، بلوك شرق شامل كشورهاى اقمارى اروپاى شرقى به رهبرى شوروى پا به عـرصه وجود گذاشت . شوروى براى حفظ نفوذ و سلطه خود بر اين كشورها و براى مقابله با اقـدامـات دولتـهـاى غربى ، ساختار نظامى (ورشو) و اقتصادى (كمكون ) را در اين منطقه پايه گـذارى كـرد. انـقـيـاد و اطـاعـت پـذيرى حكومتهاى اروپاى شرقى از رهبران كرملين ، جزو مبانى پـايـه اى و بـنـيادين اين روابط تلقى مى شد. سياست و حكومت در اروپاى شرقى به