اكراه و خونسردى كه قدرتهاى معظم از خود نـشـان دادنـد؛ زيـرا بـدون پـشـتـيـبـانى قدرتهاى معظم ، روش سخت نمى توانست قرين موفقيت گـردد.
سـوم :
تـرديـد و مـجـامـله اى كـه مـحـافـل حـاكـم چـكـسـلواكـى از خـود نـشـان مـى دادند.(101) تـفـسـيـر پـيـمـان مـونيخ و تعبيرهايى كه در مورد آن وجود دارد، تا حدودى متعارض به نظر مى رسـد.(چـمـبـرلن )، نـخست وزير انگليس ، كه مهر تاييدش به پاى اين پيمان ، در تاريخ ثبت شـده اسـت ، در بـرگـشـت از سـفـر مـونـيـخ ، ايـن پـيـمـان را (صلح بر مبناى شرافت ) ناميد. در مـقـابـل ، چـكـسلواكى ها آن را (خيانتى بزرگ به متحدين ) نام نهادند و عده اى نيز به آن (مصيبت بزرگ ) و (پيروزى زور مطلق ) اطلاق كرده اند. به گفته (پرفسور بشومان )، (پيمان مونيخ اوج سـازش و سـنـد مـرگ دمـوكـراسـيهاى غربى و نماد سقوط امنيت عمومى بود). بطور خلاصه ايـنـكـه ، سـرنوشت در نظر گرفته شده براى چكسلواكى ، سرنوشتى بس رنج آور براى آن مـلت بـود؛ هـر چـنـد بـراى هـيـتـلر، تـسـلى خـاطـرى در بـاب مـحـو كامل قرارداد صلح ورساى به شمار مى رفت و دولتهاى فرانسه و انگليس نيز آن را به منزله تاءخير انداختن جنگ عمومى و فراگير تلقى مى كردند.(102)
جنگ جهانى دوم و آثار آن
جـنـگ جـهـانـى دوم در مـقـايـسـه بـا جـنـگ بـزرگ (جـنـگ جـهـانـى اوّل )، جـنـگـى بـمـراتـب فـراگيرتر، مخربتر و هولناكتر بود. ميدان نبرد، به حقيقت ، ميدانى جـهـانى بود و قدرتهاى بزرگ بين المللى در آن درگير بودند. اين جنگ ، على رغم تفاوتهاى ظاهرى با جنگ جهانى اوّل ، بطور ماهوى با آن مشابه بود. اين بار نيز، اروپاييان به جان هم افـتـاده بـودنـد و صـحـنـه اصـلى جـنـگ را قـارّه اروپـا تـشـكـيـل مى داد. همان طور كه آلمان در سال 1914 م موجب قاره اى شدن و سپس جهانى شدن جنگ گـرديـده بـود، ايـن بـار هـم ، شـعـله جنگ را برافروخت . تاحدودى ، متحدين و متفقين امروز، همان متحدين و متفقين ديروز بودند. اين جنگ نيز، بيش از همه ، بدين علت آغاز شد كه آلمان به عنوان قـدرت غـالب و عـنـصـر تـعـيـيـن كـنـنـده در نـظـام قـاره و بـيـن المـلل مـطـرح شـد. بـا ايـن وجـود، شايد جنبه ايدئولوژيك گرفتن جنگ جهانى دوم ، وجه متمايز كننده آن با جنگ جهانى اوّل باشد.جـنـگ جـهـانـى دوم ، ابـتـدا بـيـن دولتهاى فاشيست و توتاليتر با دولتهاى مبتنى بر نهادهاى دمـوكراسى جريان داشت و آنگاه ، پس از يورش آلمان به شوروى ، رنگ ايدئولوژيك به خود گـرفـت و كـمـونـيست نيز به صف جنگجويان پيوست . اين جنگ به مثابه رقابت ، رويارويى و تلاش براى پيروزى در