اسـتـاليـن ، در پـى اقـدام مـتـفـقـيـن غـربـى مـبـنـى بـر تـاءسـيـس جـمـهـورى فـدرال آلمـان در سـرزمـيـن تـحـت اشـغـال خـود، تـصـمـيـم بـه تـشـكـيـل جـمـهـورى دمـوكـراتـيـك آلمـان در بـخـش شـرقـى ايـن سـرزمـيـن كـه تـحـت اشغال ارتش سرخ بود، گرفت . رهبران آلمان شرقى ، همواره مطيع و فرمانبردار مسكو بوده ، سـنـّت ديـكـتـاتـورى پـرولتـاريـايـى را بـر جـامـعـه خـويـش اعـمـال مـى كـردنـد. رهـبـران كـرمـليـن نـسـبـت بـه احـسـاسـات مـلى گـرايـانـه و اسـتـقـلال خـواهـى مـردم آلمـان شـرقى ، حساسيت خاص داشته و بدون هيچ اغماضى ، شورشها و نـاآرامـيـهـا را سـركـوب مـى كـردنـد. (اريـش هـونـكـر) كـه قـريـب بـيـسـت سـال (1971 ـ 1989) بـر آلمـان شـرقـى حـكم مى راند، از لحاظ شيوه فرمانروايى ، تقريباً سـنّت استالينى داشت و از اعطاى هرگونه آزادى سياسى و اجتماعى به ملت دريغ مى كرد. اين مـلت ، عـلاوه بـر آنـكـه رژيـم اسـتـبـداد و تـوتـاليـتـر را تـحـمـل مـى كـرد، از مـسـافرت به آلمان غربى محروم بود. سطح رفاه اقتصادى مردم نسبت به آلمـان فـدرال ، بـسـيـار پـايـيـن بـود. اقتصاد آلمان شرقى نيز توانايى و شكوفايى لازم را نـداشـت . حاكميت حزب كمونيست و ارتبادط تنگاتنگ حزب و دولت ، امكان فعاليت سياسى افراد غير حزبى را از بين مى برد. مجموعه عوامل اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى مزبور، با يك سياست ويژه هونكر تواءم شد تا بستر انقلاب اجتماعى آرام را به وجود آورد.(184) اريش هونكر بعد از آغاز اصلاحات سياسى ـ اقتصادى گورباچف در شوروى و بروز تحولاتى شـگـرف در لهـسـتـان و مـجـارسـتـان (هـمـسـايـه شـرقـى آلمان شرقى )، بطور قاطع ، از انجام اصـلاحـات پـرهـيـز و جـلوگـيـرى كرد. او حتى از ورود مجله هاى روسى (از جمله اسپوتينك ) به كـشـورش جـلوگـيـرى بـه عـمـل آورد. هـونـكـر در مـراسـم جـشـنـهـاى چـهـلمـيـن سـال تاءسيس جمهورى دموكراتيك آلمان با صراحت و قاطعيت تمام ، انجام هرگونه اصلاحاتى را غـيـر ضـرورى دانـسـتـه و بـشـدت بـا آن مـخـالفت كرد. وى در سخنرانى خود در نشست كميته مركزى حزب در دسامبر سال 1988 اظهار داشت :هرگونه ترديدى در مورد امكان تغيير سياست اقتصادى آلمان شرقى كاملاً مردود است و اقتصاد برنامه ريزى شده متمركز به عنوان ستون فقرات سيستم باقى خواهد ماند.(185) مسافرت گورباچف به آلمان شرقى و انعطاف ناپذيرى هونكر، سقوط وى را مهيا ساخت . به دنـبـال بـركـنـارى هونكر از قدرت و اعلام سياستهاى اصلاحى در آلمان شرقى از سوى رهبران تـازه بـه قـدرت رسـيـده ، مـوجـى از اعـتراضها، تظاهرات ، شورشها، اعتصابها و درگيريها، شـهـرهـاى ايـن كـشـور را فـرا گـرفـت . سـرانـجـام ، مـوج مـهـاجرت و فرار به آلمان غربى ، نـارضـايـتـى مـردم را از نظام