سياست خارجـى - تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ و اصول روابط بین الملل - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظاهر شوند. آلمانيها على رغم شكست در دو جنگ جهانى ، با اتحاد مجدد دو آلمـان (آلمـان شـرقـى دمـكـراتـيـك و آلمـان غـربـى فـدرال )، بـه عـنـوان يك قدرت عمده بين المللى مطرح شده اند.

فرانسويها نيز با توجه به صـفـات خـاص خـودشـان ، در جـنگ جهانى دوّم عقب نشستند و حكومت دست نشانده را پذيرفتند. ملت روسـيـه بـا ويـژگـيـهـاى بـرشـمـرده شـده اش ، حـكـومـت تـوتـاليـتـر اسـتـاليـنـى را تحمل كرد و تاوان صنعتى شدن را با بهاى بسيار بالاى تلفات انسانى پذيرا شد.

روحيه ملّى ، يكى ديگر از عوامل قدرت آفرين ملتهاست . شايد، تعريف زير بتواند اين مفهوم را تا حدودى تبيين كند.

روحـيـه مـلى يـكـى از مـبـانـى پـيـچـيـده ، نـاپـايـدار و در عـيـن حـال بـسـيـار مـهم قدرت مى باشد. به نظر مورگنتا، روحيه ملى (درجه اى از تصميم افراد يك جـامـعـه اسـت كـه از طـريـق آن ، سـياست خارجى دولت خود را در زمان صلح يا جنگ پشتيبانى مى كند.)(394) روحـيـه مـلى ، بـيـشـتـر بـه هنگام جنگها و بحرانها ظاهر مى شود. در واقع ، اين مفهوم به ميزان فداكارى و گذشت يك ملت جهت تحقق اهداف دولت خود اشاره دارد. به هر ميزان كه ترجيح منافع عـمـومـى و هـمـگانى بر منافع شخصى و فردى در ملتى بيشتر باشد، به همان ميزان ، روحيه مـلّى در سـطـح بـالايـى بـراى آن مـلّت قـلمـداد مـى شـود. بـه طـور مثال ، روحيه بسيار بالاى رزمندگان مسلمان ايرانى در دفاع هشت ساله (جنگ عراق عليه جمهورى اسلامى ايران ) موجب شد تا دشمن نتواند به هيچ يك از اهداف خود دست يابد. البتّه ، روحيه ملّى ، خود از عواملى چون هماهنگى منافع دولت با ملت ، اعتماد مردم به رهبران سياسى و همبستگى و يكپارچگى اجتماعى نشاءت مى گيرد.

4 ـ عوامل سياسى :

قـدرت مـلى بـه مـيـزان زيـادى بـه عوامل سياسى از جمله (ثبات سياسى ، نوع رژيم سياسى ، اعتبار ملى و رهبرى ) مرتبط است . اين مجموعه عوامل ، قدرت يك ملت و دولت را در تصور و اذهان ديـگـر دولتـها به گونه اى وصف ناپذير افزايش مى دهد و زمينه نفوذ و اجراى سياستهاى آن دولت را فراهم مى كند.

ثبات سياسى ، بيانگر ميزان پايدارى و عدم تغييرات عمده در نخبگان سياسى يا خط مشى هاى دولتى مى باشد.

اگر سياستها و برنامه هاى ميان مدت و دراز مدت به گونه اى طرّاحى شده بـاشـنـد كه در فراگرد زمانى ، دستخوش تحولات عمده اى نگردند، نشان دهنده ثبات سياسى است . بعلاوه ، عدم تغيير رهبران ، كابينه و مجريان سياست خارجى نيز ثبات سياسى در كشور را نـمـايـان مـى سـازد. چـنين حكومتى در نيل به اهداف و مقاصد تعيين شده با موفقيت بيشترى مى تواند عمل كند.

رژيـم سـيـاسـى بـه مـعـنـاى نـوع حكومت ، از جنبه هاى مختلفى چون روابط قواى عمومى ، نحوه انتخاب زمامداران ، ميزان قدرت رهبران و ميزان مشاركت مردمى و حقوق آنها مورد بررسى قرار مى گـيـرد. رژيـم سياسى كه نحوه تصميم گيرى در كشور را نيز در بر مى گيرد، مى تواند در قـدرت مـلّى تـاءثـيـر بـسـزايـى داشـتـه بـاشـد. بـه طـور مثال ، نظامهاى دمكراتيك با حمايت افكار عمومى مى توانند پشتوانه معتبرى براى اجراى سياست خـارجـى خـود در نـظـر داشته باشند؛ در حالى كه نظامهاى توتاليتر يا تمركز گرا، هرگز بـه دنـبـال جـلب افـكـار عـمـومـى نـبـوده و سـعـى دارنـد بـا تـكـيـه بـر عـنـصـر خـشـونـت ، نـيل به اهداف را ممكن سازند. ساختار تصميم گيرى به صورت متمركز، هر چند سرعت تصميم گيرى و عمل را در پى دارد، امّا تا كنون تجربه موفقى در ميراث بشرى محسوب نشده است .

اعـتـبار ملى به موقعيت دولت و ملت در اذهان و افكار ديگران برمى گردد. موفقيتهاى اقتصادى ، نظامى و فرهنگى در يك كشور، باعث مى شود تا ديگر ملتها و دولتها، به ديده تحسين به آن دولت و مـلت بـنگرند. از همين رو، به آسانى به خواسته هاى آن تن در مى دهند و تحقق سياست خـارجـى آن دولت را آسان مى كنند.

نمونه بارز اين مورد، دولت ژاپن و آلمان است . اين دولتها بر اثر پيشرفتهاى علمى ، اقتصادى و فنى توانسته اند اعتبار زيادى در نزد ملتها و دولتها پـيـدا كـنـنـد و بـه دنـبـال آن ، سـيـاسـت خـارجـى آنـهـا بـه آسـانـى اعمال مى شود.

سياست خارجـى

تـجـزيـه و تـحـليـل سـيـاسـت خـارجـى از اهـمـيـت بـسـزايـى در روابـط بـيـن المـلل بـرخـوردار

/ 164