صلح و جنگ در روابط بين الملل - تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ و اصول روابط بین الملل - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ميزان تـهـديـدات و فـشارهاى بين المللى و همچنين ساختار و نظام بين المللى ، دولتها را به انتخاب ايـن سـيـاسـت سوق مى دهد. وابستگى متقابل كه فرآيند رو به رشد دنياى معاصر در همه ابعاد اسـت ، دولتـهـا را وادار مـى كند تا با اتحاد و ائتلاف با ساير دولتها به مقاصد خويش جامه عمل بپوشانند.

صلح و جنگ در روابط بين الملل

جنگ به عنوان يك واقعيت اجتماعى هميشه در زندگى انسان وجود داشته است . تداوم و استمرار جنگ در روابـط بـيـن جـوامـع ، مـوجب تفسيرهاى متفاوت و متعارض گرديده ، بگونه اى كه عدّه اى اين پـديـده اجـتـمـاعـى را ناشى از جهالت و ضلالت آدميان دانسته اند؛ در حالى كه برخى آن را از نـتـايـج عـاليـتـريـن مرحله عقل و خرد اعلام كرده اند. از نظر بعضى ديگر، جنگ بايد از عرصه حـيـات اجتماعى رخت بربندد؛ امّا عدّه اى اعتقادشان بر آن است كه اين پديده براى جامعه انسانى ضرورت داشته ، مرحله اى از كمال و پيشرفت تمدن محسوب مى گردد. چنين تضادى در انديشه ها و افكار در باب جنگ و به دنبال آن در مورد صلح ، ما را بر آن مى دارد كه برخى از وجوه اين پـديـده را بـا تـعـمـّق و ژرف نـگـرى بـيـشـتـرى مـورد تـجـزيـه و تحليل قرار دهيم .

مفهوم جنگ

بـه رغـم اهـمـيـّت مـوضـوع و تـحـقـيـقـات گـسـتـرده و پـردامـنـه در مـورد جـنـگ ، تـعـريف واحد و قابل قبول دانشمندان علوم اجتماعى ، درباره آن ارائه نشده است . هر يك از محققان ، با تكيه بر جـنـبـه خـاصـى از پـديـده جـنـگ ، تـعريفى از آن ارائه مى دهند؛ تنها يك اجماع نظر را مى توان مـلاحظه كرد و آن اينكه جنگ در زمره (منازعه خشونت آميز جمعى ) است . از اين رو، تعريف منازعه ، مقدم بر ارائه تعريف جنگ مى باشد.

واژه منازعه (423) معمولاً به وضعيتى اشاره دارد كه در آن گروه انسانى معينى (خواه قـبـيـله اى ، قومى ، زبانى ، فرهنگى ، مذهبى ، اقتصادى ـ اجتماعى ، سياسى ، و يا غير آن ) با گـروهـهـاى انـسـانى معين ديگرى به دليل ناسازگارى واقعى يا ظاهرى اهدافشان ، تعارضى آگاهانه داشته باشند.(424) منازعه خشونت آميز دسته جمعى ، دربرگيرنده وضعيتى است كه براى حلّ تعارض موجود بين دو گـروه انـسـانـى ، از شـيـوه تـوسـل بـه زور و خـشونت استفاده مى شود. جنگ ، زير مجموعه چنين وضـعـيـتـى اسـت كـه در طـول تـاريخ ، به دفعات در روابط بين سرزمينها و اجتماعات انسانى مـشـاهـده شـده اسـت .

بـا شـناخت اجمالى منازعه ، مى توان به تعريفهاى مختلف دانشمندان از جنگ پرداخت .

(فـون بـوگـوسـلافـسـكـى ) در تـعـريـف جـنـگ مـى گـويد: (منازعه گروه مشخصى از انسانها، قبايل ، ملتها، مردم يا دولتها عليه يك گروه مشابه يا متجانس ديگر). (لاگورژت ) اين تعريف را ارائه مـى دهـد:

(جـنـگ ، مـبـارزه خـشنى است كه بين دو يا چند گروه همنوع در اثر تمايلات يا خـواسـتـه هـايى كه دارند، صورت مى گيرد). به اعتقاد (كونيسى رايت )، محقق برجسته روابط بـيـن المـلل ، تـعـريـف جنگ چنين است : (جنگ مى تواند نزاع همزمان ميان نيروهاى مسلح ، احساسات مردمى ، تعصبات حقوقى و فرهنگهاى ملى تلقى شود).(425) شـايـد تـعـريـف (گـاسـتـون بوتول ) جامعه شناس مشهور جنگ و صلح ، داراى جامعيّت بيشترى باشد.

جنگ ، مبارزه مسلحانه و خونين بين گروههاى سازمان يافته است .(426) در اين تعريف ، عناصرى چند نهفته است . نخست آنكه جنگ ، نوعى از منازعه خشونت آميز و مسلحانه اسـت ؛ آن هـم خـشـونـتـى كـه خـونـين است و قتل و كشتار انسانها را در پى دارد. دوم آنكه ، نظم و سـازمـان يـافـتـگى گروههاى درگير، از خصلتهاى اساسى جنگ است . جنگ همواره داراى (غايت و هدف ، (طرح و برنامه ) و (سازمان و نظم خاص ) مى باشد.

علل عمده جنگ

يـكـى از مـحـورهـاى اسـاسـى مـورد بـحـث نـظـريـه پـردازان جـنـگ ، عـوامـل و ريـشـه هـاى ايـجـادى تـعـارض و خشونت در جامعه انسانى است . تئورى سازى در باب عـلل و عـوامـل جـنـگ ، در رشـتـه هـاى علمى روان شناسى ، جامعه شناسى ، انسان شناسى ، زيست شـنـاسـى ، عـلم سـيـاسـت و روابـط بـيـن المـلل ، رواج داشـتـه و دارد. تـحـليل اين جنبه جنگ ـ ريشه ها و علل ـ از گستردگى ويژه اى برخوردار

/ 164