تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مردمان سوئيس ، يوگسلاوى (سابق ) و لهستان ، به صورت متفاوت ظاهر گرديد. كشورهاى سوئيس و يوگسلاوى با توجه به فراز و نشيبهاى سرزمينى و احاطه سلسله جبال آلپ ، توانستند در مقابل حمله هاى آلمان و تسلط آنها مقاومت كنند، در حالى كه لهستان ، على رغم مقاومت شجاعانه ، به اشغال دشمن درآمد.(384) مرزها و آب و هوا، هر يك ، به سهم خود در قدرت ملّى مؤ ثرند. مرزهاى دريايى و رودخانه اى از جـنـبـه مـناسبات با كشورهاى همجوار و حمل و نقل از طريق راههاى آبى ، موجب بهره ورى بهتر از روابـط تـجـارى و بازرگانى مى گردد. بعلاوه ، اين گونه مرزها از لحاظ دفاعى نيز مناسب تـرنـد، زيـرا تـاكـنون كمتر تهاجم و اشغالى از طريق مرزهاى آبى صورت گرفته و بيشتر حـمـلات از راه مـرزهـاى زمـيـنـى انـجـام گـرفته است . آب و هوا، از آن جهت كه در ميزان محصولات كـشـاورزى تـعـيـيـن كـنـنـده اسـت ، مـايـه هـاى قـدرت مـلّى را شكل مى دهد.(385) مـوقعيت سرزمينى ، از يك سو، اشاره به همسايگان يك كشور دارد. اگر همسايگان يا همسايه اى جـزو دولتـهـاى قـدرتـمـنـد بـاشـد، بـه طـور طـبـيـعـى ، مـى تواند سلطه خود را بر آن كشور اعمال كند.از سوى ديگر، اين موقعيت ، دلالت بر استراتژيك بودن آن سرزمين دارد به گونه اى كه به طور مثال ايران ، در سراسر تاريخ گذشته خود، مورد تهاجم بيگانگان بوده است .2 ـ جـمـعـيـت :دولت ، از يـك جـنـبـه ، يـك پـديـده انـسـانـى اسـت ؛ يـعـنـى ، مـتـشـكـل از آحـاد افـراد انـسـان مـى بـاشـد. بـا ايـن نـگـرش ، مـردمـِ تشكيل دهنده دولت ، نقش مستقيم و بلافصلى در قدرت ملّى دارند. اين نقش به مسايلى چون ميزان جـمـعيت ، سطح سواد، مهارتهاى شغلى و فنى ، آگاهى ، رفاه ، نسبت سن و جنس و تعهّد اجتماعى وابسته است .مـيـزان جـمعيت ، به تنهايى ، نمى تواند ملاك قدرتمندى يا ضعف قرار گيرد. چه بسا، جمعيتى بـسـيـار امـّا فـاقـد ويـژگـيـهـاى بـرشـمـرده فـوق ، مـوجـبـات ضـعف دولت را فراهم آورد و در مـقـابـل ، جمعيتى اندك با مهارتهاى علمى و فنى ، زمينه هاى تقويت قدرت دولت را باعث گردد؛ البـتـه بـراى نـيـرومـنـدى و تـوانـايـى يـك كـشـور، حـداقـل ، جـمـعـيـت قابل ملاحظه و متناسبى ، لازم است .تاكنون كشورى كه جمعيت بسيار كم داشته باشد، نتوانسته به جرگه دولتهاى قوى وارد شود.انـسـجـام و يـكپارچگى اجتماعى نيز زمينه ساز قدرت ملّى مى گردد. وحدت ملّى ناشى از اتحاد و انسجام اجتماعى به دولت اجازه مى دهد تا برنامه ها و سياستهاى خود را به آسانى اجرا كند و نـيـروى زيـادى در سـطـح جـامعه داخلى براى اجراى سياستها صرف نكند. اين اتحاد و انسجام ، پـشتوانه معتبرى براى تعقيب و اجراى سياستهاى خارجى نيز مى باشد؛ زيرا به هنگام مشكلات و دشـواريـهـا، مـلّت بـه حـمـايـت دولت پـرداخته و از هرگونه تلاش و ايستادگى براى تحقق آمال و اهداف دولت دريغ نمى ورزد.3 ـ عـوامل اقتصادى و تكنولوژيك :كارآيى سيستم اقتصادى ، ميزان توليد ناخالص ملى ، درآمد سـرانـه ، مـنـابـع زيـرزمـيـنـى و كـارخـانـجـات ، هـر يـك بـه سـهـم خـود، جـزو عـوامـل قدرت آفرين يك كشور محسوب مى شوند. انعطاف پذيرى سيستم اقتصادى ، بگونه اى كـه بـتـواند در شرايط مختلف بويژه موقعيتهاى بحرانى ، دچار ركود و فروپاشى نشود، مى تواند عامل بالقوه قدرت ملّى كشور به حساب آيد. در اين رابطه ، اقتصاد ملّى با يد توانايى مقاومت و انعطاف در شرايط جنگى را داشته باشد تا دولت در تعقيب سياست خارجى عاجز نماند.ظـرفـيـت توليد، چه از نظر مواد صنعتى و چه از لحاظ مواد خام ، اين امكان را فراهم مى كند كه ميزان توليد ناخالص ملّى در سطح بالايى قرار گرفته و از اين طريق ، درآمد سرانه و رفاه مـلّى افـزايـش يـابـد. ايـن امـور، در دنياى معاصر، به عنوان شاخصهاى مهمّ موفقيت دولت و به دنبال آن جزو عوامل قدرتمندى قلمداد مى شود.تـوسـعـه و رشـد اقـتـصـادى ، مـعـيـار تـوانـمـنـدى دولت اسـت . ايـن امـر، خـود، مـرهـون عـوامـل مختلفى است كه يكى از آنها (تكنولوژى ) و (تحقيقات علمى و فنى ) است . تكنولوژى ، بهره ورى در سطح مطلوب از منابع را هموار ساخته و دستيابى به اهداف و مقاصد را آسان مى كـنـد. نـقش تكنولوژى ، در زمان صلح و جنگ ، بر كسى پوشيده نيست و كافى است در اين مورد، به تاريخ جهان در قرن بيستم نظرى افكنده شود تا پيروزى صاحبان تكنولوژى در شرايط صلح و جنگ را مشاهده كنيم .(386)