تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ و اصول روابط بین الملل - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صـورت قـدرت نـظـامـى ـ سـياسى و ديگرى به صورت يك قدرت اقتصادى ، حـضـورى مـسـلم و غـيـر قـابـل انـكـار در صـحـنـه سـيـاسـت جـهـانـى پـيـدا كـردنـد. كشور چين از سـال 1949م داراى رژيـم كـمـونـيـسـتـى بـه رهـبـرى (مـائوتـسـه تـونـگ ) گـرديـد. سيل كمكهاى اقتصادى ، فنى و نظامى شوروى ، چين را به صورت يك قدرت مهم درآورد، هر چند در دوران اسـتـاليـن زدايـى در شـوروى روابـط ايـن دو كـشـور سـرد شـده و بـه حـداقـل كـاهـش يـافت . چين از آن پس ، با حمايت همه جانبه از كشورهاى جهان سوم ، اعلام كرد كه رهـبـرى جـهـان سـوم عـليـه امـپـرياليستها فقط از آن چين است . بمب اتمى چين و توسعه روابط ديـپـلماتيك ، آن كشور را در موقعيتى قرار داد كه شعار (تئورى سه جهان ) را مطرح كرد؛ يعنى جـهـان سـه قطبى كه يك قطب آن ، چين و متحدانش مى باشد. ژاپن نيز به يمن مساعدتهاى غرب ـ كـه بـيـش از هـمـه بـه خـاطر اين بود كه به دامانِ كمونيسم نيفتد ـ به قطب اقتصادى و صنعتى تـبـديـل شـد. بـازسـازى ژاپـن بـعـد از جـنـگ جـهـانـى دوم كـه تـحـت چـتـر امـنـيـتـى كـامـل آمـريـكـا صـورت گـرفـت ، ژاپـن را بـه صـورت يـك غـول اقـتـصـادى در سـطـح بين المللى ظاهر ساخت ، هر چند راه طولانى در پيش بود تا ژاپن با بلوك غرب به رهبرى آمريكا به مصاف رود.(160) جـنـگـهـاى اعـراب و اسـرائيـل : دولت غـاصـب اسـرائيـل در سـال 1949م اعـلام مـوجـوديـت كـرد و نـخـسـتـيـن جـنـگ اعـراب و اسـرائيـل در هـمـيـن سـال بـه وقـوع پـيـوسـت كـه بـا شـكـسـت اعـراب قـريـن بـود. مـجـمـوعـه عوامل موجود در خاورميانه ، پاى شوروى و آمريكا را، علاوه بر فرانسه و انگلستان ، به منطقه باز كرد. بدين سان ، اسرائيل مورد حمايت كامل آمريكا و متحدان غربى اش قرار گرفت و اتحاد شـوروى نـيـز بـه عـنوان حامى اعراب ، به تسليح ، تجهيز و بازسازى اين كشورها به ويژه مـصـر هـمـّت گـمـاشـت . دومـيـن جـنـگ در سـال 1956م در جـريـان جـنـگ كـانـال سـوئز صـورت گـرفـت . قـواى مـشـتـرك انـگـليـس ، فـرانـسـه و اسـرائيـل ، در پـى مـلى كـردن كـانـال سـوئز تـوسـط جـمـال عـبـدالنـاصـر، به مصر يورش بردند. ناهماهنگى در متحدان غربى ، يعنى بين آمريكا و اروپاييها، موجب شكست اين جنگ گرديد و اعتبار ناصر به ميزان زيادى افزايش يافت . جنگ سوم اعـراب و اسـرائيـل در سـال 1967م بـا عـمـليـات بـرق آسـاى اسـرائيـل بـه مـصـر، سـوريـه ، اردن و عـراق آغـاز شد. هواپيماهاى كشورهاى عربى در نخستين سـاعـات روز پـنـجـم ژوئن 1967م تـقـريـبـا بـه طـور كـامـل از بين رفتند و ارتش متجاوز اسرائيل ، صحراى سينا، ارتفاعات جولان و غرب رود اردن را بـه تـصـرف و اشـغـال خـود درآورد. چـهـارمـيـن نـبـرد بـيـن نـيـروهـاى اعـراب از يـك سـو و اسـرائيـل از سـوى ديـگـر، در سال 1973م با ابتكار و همكارى مصر و سوريه شروع شد. جنگ 1973م ، بـه درسـتـى ، اسـطـوره شـكـسـت نـاپـذيـرى اسـرائيـل را پـايـان داد. نـيروهاى هوايى و زمينى اسرائيل در نخستين ساعات و روزهاى عمليات ، طعم تلخ شكست را چشيدند. بحران خاور ميانه ، رقابت آمريكا و شوروى را براى حفظ مناطق نفوذ و توسعه آنها دو چندان كرد.(161)

بـحـران در اقـمـار شـوروى :

شـكـاف در بـلوك شـرق ، از هـمـان آغـاز، بـا مـبـارزه جـويـى ژنـرال تـيـتـو، رهـبـر يـوگـسلاوى عليه استالين ، اين حقيقت را آشكار ساخت كه دولتها و ملتها سـرانـجـام ، عليه سلطه و ظلم ، قيام خواهند كرد. رومانى نيز از جمله كشورهايى بود كه همواره سوداى استقلال از سياستهاى ديكته شده مسكو را در سر مى پروراند.

بحران اقمار شوروى (سابق ) در دهه 1950 م و 1960 م در چندين كشور خود را نشان داد. نخست ، شـورش بـرلن در سـال 1953 م بـود؛ آنـگـاه عـصـيـان لهـسـتـان و مـجـارسـتـان در سال 1956 م به وقوع پيوست .

شوروى ، بدون كمترين ترديدى ، با توسل به زور و نيروى نظامى گردنكشى عليه مسكو را سـركـوب كـرد.

آخـريـن بـار، حـوادث بـهـار پـراگ در سـال 1968 م نـشـان داد كـه شـوروى حـاضـر نيست به آسانى كمربند امنيتى كشور شوراها را بگسلد. در اين سال ، رهبران چكسلواكى ، بناى اعتراض به سياستهاى شوروى را داشتند كه با يـورش تـانـكـهـاى پـيـماى ورشو، صداى هر مخالفى خفه شد. با اين وجود، دهه هاى بعد، بر هـمـگـان ثـابـت كـرد كـه ظـلم و سـتـم را هـيچ گاه بنيان محكمى نيست و سرانجام روزى ، تارهاى عنكبوتى آن پاره خواهد شد.(162)

/ 164