تاریخ و اصول روابط بین الملل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اجتماعى ، تفاوت و تبعيض فاحش بين مناطق مختلف ، روسى كـردن قـدرت و مـلت و... هـمـه و هـمـه مـى تـوانـد در ايـن راسـتـا طـرح و تـحـليـل شـونـد.(176) بـه هـر حـال ، فـروپـاشـى شـوروى بـه مـنـزله شـكـست يك ايـدئولوژى و يـك نـظـام سـيـاسـى و اقـتصادى براى اداره و پيشرفت جامعه تلقى مى شود. در واقع ، متلاشى شدن شوروى ، پايان كمونيسم و ختام اسطوره و افسانه ضديت با دين و آزادى بود. بررسى تاريخى روند اضمحلال شوروى هدف اين بخش مى باشد.اصلاحات سياسى و اقتصادى گورباچف ، زمينه فروپاشى اتحاد شوروى را فراهم ساخت ؛ هر چـنـد اين اصلاحات ، خود براى نجات شوروى تنظيم شده بود. همزمان كه ساختار اقتصادى با تـغـيـيراتى رو به رو گرديد، فضاى باز سياسى به روى شهروندان گشوده شد و روابط جـمهوريهاى شوروى با مركز مورد تجديد نظر قرار گرفت ، زمزمه هاى مخالفت و اعتراض در جـمـهـوريـهـاى بـالتـيـك ، آسـيـاى مـيـانـه و قـفـقـاز بـه گـوش مـى رسـيـد. اسـتـقـلال طـلبـى جـمـهـوريـهـاى سه گانه بالتيك (ليتوانى ، لتونى و استونى )، شورش آلمـاآتـا (پـايـتـخـت قـزاقـسـتـان )، تـظـاهـرات تـفـليـس ، جدال قدرت بين يلتسين با گورباچف ، مخالفت مردمى باكو و... همه حكايت از آتش زير خاكستر داشـت ؛ امـّانـقـطـه عـطـف تـحـولات كـه مـنـجـر بـه تـجـزيـه كامل اتحاد شوروى گرديد، كودتاى نوزدهم اوت 1991 بود.اختلافات عميق در ميان حاميان سياستهاى اصلاحى گورباچف و آنان كه از روند سريع تحولات ، سـخـت بـه هـراس افتاده بودند، كودتاى اوت سال 1991 را تجسم بخشيد. (گنادى يانايف ) كـه هـشت ماه پيش به عنوان معاون گورباچف انتخاب شده بود، در پى پيروزى كودتا زمام امور را در دسـت گـرفـت . كـودتـاگـران اعـلام كـرده بـودنـد، گـوربـاچـف بـه دليـل نـاتوانى جسمانى قادر به انجام وظايف نيست ؛ اين در حالى بود كه وى براى استراحت و تـفـريـح در كـريـمـه در كـنـاره دريـاى سـيـاه بـه سـر مـى بـرد.محافل سياسى غرب ، پس از بركنارى گورباچف ، همگى از پذيرش و شناسايى رژيم كودتا خوددارى كردند. بوريس يلتسين ، رقيب ديرين گورباچف ، ضمن اعلام غير قانونى بودن رژيم كـودتـا، از مـردم خـواسـت تا در برابر آن تسليم نشوند. كودتا پس از سه روز شكست خورد و يـلتـسـيـن بـا مـقـاومـت خـود و تبليغات پر سر و صداى غرب از او، به عنوان فرد قدرتمند در عـرصـه سـيـاسـت و حـكـومـت شـوروى سر برآورد. گورباچف از آن پس هرگز نتوانست اقتدار و حـاكـمـيـت بـر اتـحـاد شـوروى را بـه دسـت آورد و ايـن سـرآغـاز راهـى بـود كـه چـنـدى بعد به فروپاشى شوروى انجاميد.(177) بحران اقتصادى از مدتى قبل چهره نموده بود و اثرات خود را در قالب درخواست كمك اقتصادى از غرب به جاى گذاشت . بحران سياسى نيز بر وخامت اوضاع افزود. اينك بحران مليتها سر بـرآورده و خـانـه عـنكبوتى شوروى كه تنها با زور سرنيزه ، وحدت آن حفظ مى شد، از هم مى گـسـسـت . گـورباچف قبلاً طرح جديد (اتحاد جمهوريهاى شوروى ) را تهيه كرده بود تا از اين طـريـق ، بـا اعـطـاى خـود مـخـتـارى بـيـشـتـر بـه مـليـتـهـا، از تـشـديـد بـحـران اسـتـقـلال خـواهـى جـمـهـوريـهـا جـلوگـيـرى كـنـد؛ امـّا تـب و تـاب اسـتـقـلال خـواهـى كـه بـا سـيـاسـتـهـاى اصـلاحـى گـوربـاچـف مـجال ظهور يافته بود، هرگز ديگر خاموش نشد. لتونى ، استونى و ليتوانى با حمايت همه جـانـبـه غـرب ، اسـتـقـلال خـود را اعـلام كـردنـد. رفـرانـدوم بـراى استقلال در گرجستان برگزار شد. گورباچف همچنان براى انعقاد پيمان اتحاد جديد تلاش مى كرد و خطر تجزيه و فروپاشى كامل شوروى را هشدار مى داد.(178) جـمـهـوريـهاى روسيه ، قزاقستان ، اوكراين ، روسيه سفيد، آذربايجان ، ارمنستان ، تاجيكستان ، ازبـكـسـتـان ، قـرقـيـزسـتـان و تـركـمـنـسـتـان در سـپـتـامـبـر سـال 1991، بـيانيه مشتركى در ارتباط با ساختار جديد اتحاديه در شوروى امضا كردند كه بـر اسـاس آن پيمان جديد اتحاد، موافقت نامه اقتصادى ميان جمهوريها و راههاى پيوند سياسى مـيـان آنها مشخص شده بود. اداره اتحاد شوروى ، بر اساس اين طرح ، به عهده گورباچف و رؤ ساى جمهوريهاى ده گانه فوق بطور مشترك بود و مى بايست با اين ترتيبات توسط كنگره نمايندگان خلق به تصويب برسد. بنا به پيشنهاد گورباچف ، به جمهوريهايى كه به اين پـيـمـان نـپـيـوسـتـنـد (جـمـهـوريـهـاى بـالتـيـك ، مـولداوى و گـرجـسـتـان ) اسـتـقـلال داده خواهد شد. شوراى دولتى اتحاد شوروى ، از اين تاريخ به بعد، براى نخستين بـار اسـتقلال جمهوريهاى بالتيك را به رسميت شناخت و با اين اقدام ، روند فروپاشى اتحاد شوروى تسريع گرديد.(179)