مسعودى در كتاب مروج الذهب مى نويسد، وقتى خليفه سوم از دنيا رفت و به آن تفصيلى كه در كتب تاريخ نوشته است كشته شد از وى صد و پنجاه هزار دينار طلا و يك مليون درهم پول نقد باقى ماند. (22) در صورتى كه پس از شهادت امير المومنين على ابن ابى طالب بنا بر نوشته مسعودى ، امام حسن عليه السلام بر منبر فرياد كرد كه از پدرم پول زرد و سفيدى يعنى پول طلا و نقره اى باقى نماند مگر هفتصد درهم كه اين پول هم از حقوق وى پس انداز شده است و مى خواست با اين پول خادمى براى خانه خود تهيه كند.سپس مسعودى مى نويسد: قيمت املاك خليفه سوم در وادى القرى و همچنين جاهاى ديگر به صد هزار دينار طلا مى رسيد علاوه بر اسب ها و شتران بسيار كه از وى به جاى ماند.درباره زبير مى نويسد كه علاوه بر كاخ معروف بصره خانه هاى زياد در بصره و كوفه و اسكندريه مصر ساخت و دارايى او در حال مرگ پنجاه هزار دينار طلا و هزار اسب و هزار كنيز و غلام و مستغلاتى فراوان در شهرهاى مختلف بود.طلحه بن عبيدالله يكى از معاريف صحابه تنها از املاك عراق او روزانه به هزار دينار طلا مى رسد و به قولى بيش از اين بود و در ناحيه شراه شام بيش از اينها داشت .عبدالرحمن بن عوف زهرى از بزرگان صحابه ، صد اسب در اصطبل او بسته مى شد و هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت و چون از دنيا رفت 4 زن داشت و چون فرزند هم داشت طبق موازين كتاب ارث اسلامى يك هشتم مل او را ميان چهار زن تقسيم كردند، يعنى به هر يك از زنان يك سى و دوم مال او داده شد كه عبارت از 84 هزار دينار طلا بود.زيد بن ثابت موقعى كه از دنيا رفت آنقدر طلا و نقره از وى باقى ماند كه آنها را با تبر شكستند و بر ورثه او تقسيم كردند و قيمت بقيه دارائى و مستغلاتش صد هزار دينار طلا مى شد.يعلى بن اميه كه مادرش منيه نام داشت و بدين جهت او را يعلى بن منيه هم مى گويند و جنگ جمل عليه على بن ابى طالب با كمك هاى مالى او به راه افتاد و بيشتر هزينه جنگ را او داد در وقت مردن 500 هزار دينار طلا به جاى گذاشت و از مردم هم مطالبات زيادى داشت و ارزش تركه او از املاك و جز آن 300 هزار دينار مى شد، سپس مسعودى مى نويسد و لم يكن مثل ذلك فى عصر عمر بن الخطاب بل كانت جاده و اضحه و طريقه بينه يعنى در