قيام براى امر به معروف - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه ديگر به خانه خويش برنگردد، چه معنى دارد كه امام حسين عليه السلام يعنى عصاره مكارم و فضائل و خلاصه شخصيت رسول خدا و امير المومنين عليه السلام بيايد و پيش ‍ جدش رسول خدا از خطر مرگ و شهادت ناله كند و دامن پيغمبر را بگيرد و بگويد يا رسول الله به دادم برس كه مرا مى كشند. بنابراين نبايد جمله و قد حضرتى من الامر ما قد علمت را نادرست برداشت كرد و چنان قيام عميق زنده جاويد را به اين صورت بى ارزش و سطحى و مبتذل جلوه داد، امام در مقام مناجات با خدا مى گويد: خدايا براى من پيش آمدى شده است كه خود مى دانى .

پيش آمد همين وضعى است كه در خطبه ها و نامه ها و سخنان آن حضرت روشن بيان شده و همان تشخيصى است كه امام حسين عليه السلام داده و همان وضع اسفناك و همان انحراف شديدى كه براى جامعه مسلمان آن روز پيش آمده بود و امام عليه السلام با مطالعه دقيق و بررسى تمام نواحى اسلام و بررسى دستگاه خلافت اموى و بررسى راهى كه مردم در آن افتاده اند؛ به اين نتيجه رسيده است كه جز با قيام و فداكارى و شهادت نمى توان جامعه ى اسلامى را از خطر انحراف شديد نجات بخشيد.

سپس گفت : اللهم انى احب المعروف و انكر المنكر (27) خدايا تو مى دانى كه من معروف يعنى كار نيك را دوست دارم و منكر يعنى كار بد و زشت را دشمن دارم .

در اين سخن امام قدرى بر بيان منظور خود نزديكتر مى شود، اما هنوز بيان امام عليه السلام به آن صراحت نرسيده است كه نوع مردم بفهمند چه مى گويد.

آنگاه گفت : و انا اسئلك يا ذالجلال و الاكرام بحق القبر و من فيه الا اخترت لى ما هو لك رضا و لرسولك رضا پروردگارا اى خداى بزرگ و بزرگوار به حق اين قبر مقدس و به حق صاحب اين قبر يعنى خاتم انبياء از تو مى خواهم كه براى من راهى را پيش آورى كه هم تو از من خشنود باشى و هم پيمبرت از من راضى باشد.

قيام براى امر به معروف

امام عليه السلام هم در اين سخنان و هم در وصيت نامه اش همين مقدار پرده از روى كار برگرفت كه گفت : من براى امر به معروف و نهى از منكر مى روم . اما امر به معروف و نهى از منكر امام يعنى چه ؟ شايد بسيارى از مردم كه اين بيان امام را مى شنيدند، چنان تصور مى كردند و مى پنداشتند كه امام حسين در سفرش به شهر كوفه و به فروشندگان كوفه بگويد كم فروشى نكنيد، يا به بازرگانان كوفه بگويد: ربا نخوريد، اين نهى از منكر است . و نيز به جوان هاى كوفه بگويد از نماز واجب خود غفلت نكنيد، اگر پول دار شديد مكه را قطعا برويد، اين هم امر به معروف .

و حال آنكه مطلب از اين حدود بالاتر بود، اينگونه امر به معروف و نهى از منكر كه البته كار خوب و لازمى است از عهده مساله گوهاى كوفه هم ساخته بود و نيازى به حركت امام عليه السلام و جوانان بنى هاشم نداشت .

معلوم است كه امام حسين عليه السلام مى خواهد كارى انجام دهد كه از غير او ساخته نيست و تنها شخصيت اوست كه مى تواند در چنان وضعى به آن صورت قيامت كند، قيامى كه هميشه زنده است و مرور زمان نمى تواند آن را كهنه كند، و از ياد تاريخ اسلام ببرد و بى اثر سازد.

امام حسين عليه السلام پس از آنكه از مدينه رهسپار شد و روز سوم ماه شعبان وارد مكه گشت و در نيمه ماه رمضان عمو زاده خود مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد بقيه ماه رمضان و شوال و ذوالقعده و تا هشتم ذى الحجه در مكه ماند، و هيچ كس تصور نمى كرد كه فرزند رسول خدا و فرزند مكه و منى روز هشتم ذى حجه كه تازه مردم براى انجام حج محرم مى شوند از مكه بيرون رود و اعمال حج را انجام ندهد و از احرام خود به صورت انجام عمره بيرون آيد. اما امام تصميم گرفت حركت كند طواف خانه و سعى بين صفا و مروه را انجام داد و از احرام بدر آمد، چه انتظار مى رفت كه او را در حرم مكه دستگير كنند، يا غافل بكشند، منظور وى به اين صورت كشته شدن حاصل نمى شد، امام از مكه نرفت تا كشته نشود، از مكه رفت تا اگر كشته مى شود به صورتى باشد كه اسلام براى هميشه از شهادت او بهره مند باشد.

امام از شهادت سخن مى گويد

به روايت لهوف پيش از حركت در ميان جمعيت ايستاد و خطبه خواند و پس از حمد و ثناى پروردگار چنين گفت :

خط الموت على ولد آدم مخط القلاده على جيد الفتاه (28)، اينجا امام سخن خود را بى پرده تر گفت و مردم را

/ 122