شهادت و افتخار - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهادت و افتخار

اين جمله سبب شگفتى مردم شد كه چگونه اين پيش آمدها موجب چنين افتخارى است مگر كم مردم كشته مى شوند؟ و مگر در مبارزه هاى سياسى كم جان ها به ياد مى رود؟ و مگر در فتنه ها و آشوب هاى اجتماعى كم مال و زندگى و اثاث مردم به غارت مى رود؟ اين چه افتخارى است كه مال انسان را ببرند و خانه انسان را آتش بزنند، و عزيزان انسان را بكشند اينها مصيبت است ، نه مايه افتخار، و از طرفى ديگر اين جمله مردم را به تحقيق و كنجكاوى و بررسى بيشترى وادار كرد، تا جاى اين قيام و ارزش آن را در تاريخ اسلام پيدا كنند، و راستى بنگرند كه اينان چه مى گفتند؟ و حرف حسابشان چه بود؟ و چرا مانند باقى مردم و ديگر مسلمانان آرام و خاموش ‍ ننشستند؟ و چرا هيچ يك از پيشنهادهاى دستگاه خلافت را نپذيرفتند، چه عيبى داشت كه امام حسين با يزيد بيعت مى كرد و با كمال احترام در ميان مسلمانان زندگى مى كرد؟ و آن همه عزيزان خود را كه از دست داد براى خود نگه مى داشت ؟ و جان بر سر اين مخالفت و مبارزه نمى گذاشت ؟

امام چهارم انديشه هاى خفته را بيدار ساخت

امام چهارم با اين جمله هايى كه گفت گوش هاى مردم را براى شنيدن آماده ساخت ، و انديشه ها را برانگيخت و مردم خفته اى را بيدار كرد، بيشتر مردم شايد مى گفتند خوب شد كه اين دسته را كشتند و زندگى مردم به وضع عادى خود باز آمد و راه هاى عراق كه چندى بسته بود باز شد، و رفت و آمد كه چندى به سختى انجام مى گرفت به حال عادى برگشت ، اما در ميان افكار اين مردم امام چهارم يك باره فرياد مى كند كه ما را كشتند و هر چه داشتيم به غارت بردند و ما را همين افتخار بس ، اين تعبير را تكان مى دهد و انگيزه اى براى تحقيق و كاوش بيشترى در ايشان پديد مى آورد.

امام چهارم سپس فرمود:

اى مردم شما را خدا قسم آيا مى دانيد كه روزى به پدرم نامه ها نوشتيد و او را فريب داديد، و عهد و پيمان خود را با او محكم ساختيد و سپس خود به جنگ وى برخاستيد، هلاكت باد شما را از اين توشه اى كه براى خود پيش فرستاديد و رسوايى باد شما را از اين تدبير ناپسندى كه بر آن استوار گشتيد، فرداى قيامت كه شما را با رسول خدا روبرو كنند چگونه با او روبرو خواهيد شد؟ و با چه ديده اى به او خواهيد نگريست ؟ آنگاه كه شما را مخاطب سازد و بگويد شما كه فرزندان مرا كشته ايد و نسبت به من بى احترامى كرده ايد از امت من نيستيد.

همين چند جمله امام فكر مردم كوفه را دگرگون ساخت و چهره خندان مردم كه بيشتر به منظور تماشاى اسيران بيرون آمده بودند گرفته شد، عقده گلوها را گرفت ، اشك در چشم ها حلقه زد هر چه مردم مى خواستند خود را ضبط كنند امكان پذير نبود بالاخره نالم مردم از گوشه و كنار جمعيت بلند شد جمله هاى توبيخ ‌آميز به يكديگر مى گفتند، يكى مى گفت چه كار بدى كرديد و خود را هلاك ساختيد، ديگرى گفت چه مى شود كرد و فعلا چه كارى از دست ما ساخته است .

موج اشك و آه مردم

بار ديگر امام عليه السلام در ميان موجى از اشك و آه مردم فرمود:

خداى رحمت كند مردمى را كه نصيحت مرا قبول كنند و سفارش مرا درباره خدا و رسول خدا و اهل بيت ، پيغمبر به كار بندند، زيرا، بر ما است كه از رسول خدا پيروى كنيم .

با همين خطبه كوتاه چنان انقلابى در مردم پديد آمد كه فريادها بلند شد، اى فرزند رسول خدا ما همگى سخنت را مى شنويم ، و فرمان تو را مى بريم ، و عهد و پيمان تو را به كار مى بنديم و از تو روى برنمى تابيم ، و به ديگرى روى نمى آوريم ، هر چه خواهى بفرما كه براى انجام آن آماده ايم ، با هر كه مى جنگى خواهيم جنگيد، و با هر كه سازگارى سازگاريم ، و حتى براى دستگيرى يزيد دست به كار مى شويم و از مردمى كه بر تو ستم روا مى دارند بيزاريم ، از اين گفته هاى مردم كوفه كه ابن طاووس نقل مى كند چنان برمى آيد كه هنوز مقصود امام را نفهميده اند و شايد تصور مى كنند كه او هم سر جنگ دارد و پى قشون و سپاه مى گردد، اينان هنوز نمى دانستند كه از نظر قيام و نهضت و شهادت ، كار با انجام رسيده است و ديگر نيازى به جنگ و خونريزى و شمشير كشيدن نيست ، آنچه مانده و بايد به انجام رسد همين سخنرانى ها و خطبه ها و گفتارها كه تنها وسيله منعكس كردن جريان عاشورا است .

/ 122