كوفيان هرگز كامروا نباشيد - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تاريخ اسلام و در افكار مسلمين علاوه بر اين پيمان و عهدى كه با امام چهارم مى بستند و اين اطمينانى كه به او مى دادند بيشتر از پيمانى كه با پدرش امام حسين بسته بودند اطمينانى كه به او داده بودند ارزش نداشت و به هيچ وجه قابل اعتماد و اطمينان نبود و از قبيل همان بيعتى بود كه با مسلم بن عقيل بسته بودند، و همان نامه هايى كه به امام عليه السلام نوشته بودند.

از اين رو امام چهارم فرمود:

هيهات هيهات ايها الغدره المكره حيل بينكم و بين شهوات انفسكم اتر بدون ان تاتوا الى كما اتيتم الى ابى من قبل كلا و رب الراقصات فان الجرح لمايندمان ، قتل ابى صلوات الله عليه بالامس و اهل بيته معه ، و لم ينس ‍ تكل رسول الله و تكل ابى و بنى ابى و وجده بين ابهاتى و مرارته بين حناجرى و حلقى ، و عصمه




  • تجرى فى فراش صدرى ، و مسالتى
    و لا غرو ان قتل الحسين فشيخه
    فلا تفر حوا يا اهل كوفان بالذى
    قتيل بشط النهر روحى فداوه
    جزاء الذى ارداه نار جهنم



  • ان تكونوا لالنا و لا علينا
    قد كان خيرا من حسين و اكرما
    اصيب حسين كان ذلك اعظما
    جزاء الذى ارداه نار جهنم
    جزاء الذى ارداه نار جهنم



ثم قال : وضينا منكم راسا فلا يوم لنا و لا يوم علينا .

كوفيان هرگز كامروا نباشيد

هرگز هرگز اى بى وفايان و پيمان شكنان ، هرگز كامروا نباشيد، آيا مى خواهيد كه با من همان رفتار كنيد كه با پدران من كرده ايد، نه به خدا قسم ، هنوز زخم دل بهبود نيافته ، ديروز پدرم و جوانانش به شهادت رسيدند، هنوز دفاع رسول خدا و داغ پدر و برادرانم را فراموش نكرده ام و اندوه آن راه نفس بر من گرفته است و تلخى آن درگاه من جاى دارد و غصه هاى گلوگير آن به حلق و سينه من فشار مى دهد، از شما همان خواهم كه نه با ما باشيد و نه بر ما كشته شدن حسين بن على هم عجيب نيست مگر پدرش على را كه بهتر بود نكشته اند، اى مردم كوفه شما بوديد كه على را كشتيد، جانم فداى پدرى باد كه در كنار فرات به شهادت رسيد و كيفر كشندگان او دوزخ است ؛ سپس فرمود ما از شما سر به سر راضى هستيم كه نه روزى دوست ما باشيد و نه روزى دشمن ما.

امام چهارم ديگر سخن نگفت و فرصتى براى سخن گفتن به دست نياورد تا روزى كه اهل بيت را به مجلس رسمى و عمومى ابن زياد آوردند، آنجا هم فرصتى كوتاه به دست امام آمد و آن را از دست نداد و با چند جمله اى هر چند كوتاه در مجلس اثر گذاشت .

امام سجاد در مجلس عمومى ابن زياد

امام چهارم را بر ابن زياد عرضه داشتند يعنى بر وى عبور دادند و نزد او بپا داشتند از امام پرسيد تو كيستى ؟ گفت على بن الحسين ، گفت مگر خدا على بن الحسين را نكشت ؟ امام فرمود برادرى داشتم كه نام او هم على بود و مردم او را كشتند، يعنى گناه را به خدا نسبت مده و بى ربط مگو، كشنده على بن الحسين در كربلا مردم بوده اند نه خدا، ابن زياد گفت اين گونه نيست خدا او را كشت ، امام در پاسخ وى قرآن تلاوت كرد الله يتوفى الانفس حين موتها يعنى جانها را در هنگام مرگ خدا مى گيرد، اما كشنده او خدا نيست ، ابن زياد كه جوانى اسير و بيمار چند بار سخن او را برگرداند به خشم آمد و گفت تو هنوز رمق دارى كه در جواب من ايستادگى كنى ؟ او را ببريد و گردنش را بزنيد، در آنجا اگر چه زينب كبرى بسى پريشان و نگران شد اما امام چهارم تنها پاسخى كه به ابن زياد داد اين بود كه گفت : اگر مرا كشتى ابن زنان را با كه خواهى فرستاد و سپس فرمود پس از كشتن من مردى پرهيزكار و مسلمان همراه اين زنان بفرست كه ايشان به دستور اسلام رفتار كند.

امام چهارم حتى يك جمله از اين قبيل نگفت كه خواهش مى كنم ، مرا نكش ‍ يا لطفا از كشتن من صرف نظر فرما بلكه فرمود هرگاه من كشته شوم مردى بى تقوى و نامسلمان همراه اين زنان مفرست . (50) پيروزى با كيست ؟  

/ 122