قيام كربلا مصون از تحريف - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به همان چه بوده و روى داده و ماخذ آن در دست ما است اكتفا شود، نه امام چهارم عليه السلام از شام به عراق آمده و نه اهل بيت عصمت در بازگشت از شام به كربلا آمده اند و نه جابر بن عبدالله انصارى و عطبه بن سعد بن جناده عوفى در زيارت اربعين خود با امام چهارم عليه السلام و اهل بيت عصمت و طهارت ملاقات كرده اند، و در هيچيك از روايات مربوط به زيارت جابر و عطيه نامى و اثرى از ملاقات اين دو بزرگوار يا امام سجاد عليه السلام و اهل بيت در كار نيست ، و قصه پردازان آن را ساخته و پرداخته اند، تنها گفته سيد بن طاووس رحمه الله و رضوانه عليه در لهوف است كه بر خلاف شواهد تاريخى و جغرافيايى اهل بيت را در بازگشتن از دمشق از دو راهى عراق و حجاز (كه علماى جغرافى هم آن را نمى شناسند) رهسپار عراق مى كند و روز چهلم عاشورا به كربلا مى آورد (53).

قيام كربلا مصون از تحريف

اما بايد توجه داشت كه تاريخ نهضت ابا عبدالله الحسين عليه السلام نسبت به بسيارى از فصول تاريخ از تحريف مصون و محفوظ مانده است و اين قيام به قدرى صريح و روشن و غير قابل انتظار بوده كه حتى دشمنان امير المومنين على بن ابيطالب عليه السلام و امام حسن عليه السلام در مقابل آن سر تعظيم فرود آورده اند و زبان به ستايش آن گشوده اند و هر كس براى نوشتن و نگارش اين فصل از تاريخ اسلام قلم به دست گرفته است ، طبرى يا ابو الفرج اصفهانى يا ابن واضح كاتب و يا شيخ مفيد رهبر عالى قدر شيعيان در اواخر قرن چهارم جز بر مبناى عظمت و بزرگى و شجاعت و صراحت و مردانگى و حريت و آزاد منشى و جوانمردى رهبر اين قيام چيزى ننوشته اند، چه نهضت و قيام ابا عبدالله در سال 60 و 61 هجرى در زمينه اى و به صورتى انجام يافت كه مى توان گفت فرصت تحريف را از دست همان كسان كه شايد از تحريف تاريخ بيم و هراسى نداشتند گرفت و نتوانستند اين فصل مقدس تاريخ را تحريف كنند و چهره درخشان قيام ابا عبدالله را به صورتى ديگر جلوه دهند.

كسانى كه فصلى از تاريخ را تحريف مى كنند يا شخصيتى را بر خلاف آنچه هست جلوه مى دهند، در صورتى دست به چنين كارى مى زنند كه زمينه را براى آن مساعد ببينند و راهى براى مشتبه ساختن امر بر مردم پيدا كنند اما بسيار مى شود كه حتى مخالف و دشمن هم نمى تواند جز از بزرگى و بزرگوارى كسى سخن بگويد و جز به پاكى و پارسايى او را بستايد، دشمنى ابو سفيان اموى در سال هفتم هجرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله مقتضى بود كه تا ممكن است نزد امپراطور روم شرقى از رسول خدا بدگويى كند و امانت و راستگويى و بزرگوارى وى را نهفته دارد و رسول خدا را مردى جاه طلب و دروغگو معرفى كند، اما فرصت اين خواسته را پيدا نكرده و بر خلاف ميل و مصلحت خود ناچار زبان به ستايش رسول خدا گشود و بهتر از هر دوست و مسلمانى او را به بزرگى و بزرگوارى معرفى كرد.

نامه پيامبر به سران حكومتها

در اواخر سال ششم و اوائل سال هفتم هجرى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پادشاهان و زمامداران مجاور شبه جزيره عربستان را به وسيله نامه هايى كه فرستاد بدين اسلام دعوت كرد و چنانكه صاحب طبقات مى نويسد در محرم سال هفتم هجرى در يك روز شش سفير رسول خدا با شش نامه از مدينه رهسپار شد، عمرو بن اميه ضمرى با نامه اى براى نجاشى امپراطور حبشه ، و دحيه بن خليفه كلبى با نامه اى براى قيصر پادشاه روم شرقى ، و عبدالله بن حذافه سهمى با نامه اى براى خسرو پرويز پادشاه ايران ، و حاطب بن ابى بلتعه با نامه اى براى پادشاه اسكندريه مصر، و شجاع بن وهب اسدى با نامه اى براى حارث بن ابى شمر غسانى پادشاه روم ، و سليط بن عمر و با نامه اى براى هوده بن على حنفى پادشاه يمامه ، دحيه بن خليفه كلبى نامه امپراطور روم شرقى را به او رساند.

در اواخر سال ششم و اوائل سال هفتم هجرى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پادشاهان و زمامداران مجاور شبه جزيره عربستان را به وسيله نامه هايى كه فرستاد بدين اسلام دعوت كرد و چنانكه صاحب طبقات مى نويسد در محرم سال هفتم هجرى در يك روز شش سفير رسول خدا با شش نامه از مدينه رهسپار شد، عمرو بن اميه ضمرى با نامه اى براى نجاشى امپراطور حبشه ، و دحيه بن خليفه كلبى با نامه اى براى قيصر پادشاه روم شرقى ، و عبدالله بن حذافه سهمى با نامه اى براى خسرو پرويز پادشاه ايران ، و حاطب بن ابى بلتعه با نامه اى براى پادشاه اسكندريه مصر، و شجاع بن وهب اسدى با نامه اى براى حارث بن ابى شمر غسانى

/ 122