واژه هاى عشق و ايمان
ياران امام حسين عليه السلام واژه هاى عشق و ايمان و طرفدارى و فداكارى را براى ما معنى كرده اند، و حتى با رجزهايى كه روز عاشورا در مقابل دشمن مى خوانده اند وضع روحى و شخصيت و معنويت خود را منعكس ساخته اند، تا آن كس كه مى گويد يا ليتنى كنت معكم فافوز معكم قدرى بينديشد و انصاف دهد كه آيا همين جمله در شمار راست هاى او نوشته خواهد شد يا در ستون دروغ هاى او، و آيا راستى آرزو مى كند كه اى كاش با عابس بن ابى شبيب شاكرى همراه مى بود و مانند او در مقابل سنگباران دشمن زره از تن و كلاه خود از سر دور مى كرد، و در راه يارى حق ، تن او زير سنگ ها نرم و كوبيده مى شد يا چون حساب نكرده كه آنها چه كرده اند و چه قدرتى نشان داده اند و در مقابل چه ضربت هايى ايستادگى داشته اند آرزوى همراهى آنها را در دل مى گذارند و سخن بسيار كم مغز و دور از حقيقت بر زبان خويش مى راند و شايد اميدوار است كه اين سخن را با سخنان اصحاب امام عليه السلام يكجا يادداشت كند، اصحابى كه در ايمان و نورانيت و يقين به جايى رسيده بودند كه نور يقين آنها در مقام تسليت امام هم مى درخشيد.طبرى مى نويسد زهير بعد از نماز ظهر امام جنگ سختى كرد و مى گفت :
انا زهير و انا ابن القين
اذودهم بالسيف عن حسين
اذودهم بالسيف عن حسين
اذودهم بالسيف عن حسين
اقدم هديت هاديا مهديا
و حسنا و المرتضى عليا
و اسدالله الشهيد الحيا
فاليوم تلقى جدك النبيا
و ذالجناحين الفتى الكميا
و اسدالله الشهيد الحيا