واژه هاى عشق و ايمان - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آمده است و آن مقدارى كه پيش از واقعه كربلا مسلمان احتياج به راست گويى و امانت و درستكارى و مواظبت بر عبادات و وظايف شرعى و پرهيز از دروغ گفتن و ميگسارى و رباخوارى و حرام خوارى داشت فعلا به آن اندازه احتياج ندارد و مى شود انسان در ستمگرى از كشندگان امام حسين عليه السلام جلو بيفتد و در عين حال به درود فرستادن و سلام كردن بر امام و ياران بزرگوارش دلخوش باشد و روز حساب هم با امام و يارانش محشور شود، يارانى كه سندهاى زنده عظمت و بزرگى روح و خلوص و ايمان و راستگويى آنها را مى خوانيم ، و در همين سندهاى زنده به معنى صحيح هواخواهى و طرفدارى آشنا مى شويم .

واژه هاى عشق و ايمان

ياران امام حسين عليه السلام واژه هاى عشق و ايمان و طرفدارى و فداكارى را براى ما معنى كرده اند، و حتى با رجزهايى كه روز عاشورا در مقابل دشمن مى خوانده اند وضع روحى و شخصيت و معنويت خود را منعكس ‍ ساخته اند، تا آن كس كه مى گويد يا ليتنى كنت معكم فافوز معكم قدرى بينديشد و انصاف دهد كه آيا همين جمله در شمار راست هاى او نوشته خواهد شد يا در ستون دروغ هاى او، و آيا راستى آرزو مى كند كه اى كاش با عابس بن ابى شبيب شاكرى همراه مى بود و مانند او در مقابل سنگباران دشمن زره از تن و كلاه خود از سر دور مى كرد، و در راه يارى حق ، تن او زير سنگ ها نرم و كوبيده مى شد يا چون حساب نكرده كه آنها چه كرده اند و چه قدرتى نشان داده اند و در مقابل چه ضربت هايى ايستادگى داشته اند آرزوى همراهى آنها را در دل مى گذارند و سخن بسيار كم مغز و دور از حقيقت بر زبان خويش مى راند و شايد اميدوار است كه اين سخن را با سخنان اصحاب امام عليه السلام يكجا يادداشت كند، اصحابى كه در ايمان و نورانيت و يقين به جايى رسيده بودند كه نور يقين آنها در مقام تسليت امام هم مى درخشيد.

طبرى مى نويسد زهير بعد از نماز ظهر امام جنگ سختى كرد و مى گفت :




  • انا زهير و انا ابن القين
    اذودهم بالسيف عن حسين



  • اذودهم بالسيف عن حسين
    اذودهم بالسيف عن حسين



منم زهير پسر قين كه با شمشير خود دشمن را از امام خويش دور مى كنم و سپس دستى به شانه امام زد و گفت :




  • اقدم هديت هاديا مهديا
    و حسنا و المرتضى عليا
    و اسدالله الشهيد الحيا



  • فاليوم تلقى جدك النبيا
    و ذالجناحين الفتى الكميا
    و اسدالله الشهيد الحيا



قدم پيش نه و دل رنجه مدار، امامى هستى كه هم خود هدايت يافته اى و هم ديگران را هدايت مى كنى ، چه باكى از اين پيش آمد، مگر جز اين است كه امروز به ديدار جدت رسول خدا و برادرت و پدرت على و عمويت جعفر بن ابى طالب و عموى پدرت حمزه سيد الشهدا خشنود مى شوى .

صفاى معرفت

زهير در مقام يقين و در صفاى معرفت به كجا رسيده بود كه امام خود را تسليت مى دهد و مى گويد از آنچه پيش آمده دلگير مباش كه جاى نگرانى و تاسف نيست . از امير المومنين عجب است اگر چنانكه در بعضى از كتب نقل شده فرموده باشد لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا (81) اگر پرده از پيش چشم ها برداشته شود و حقايق پشت پرده آشكار گردد بر يقين من چيزى افزوده نخواهد شد.

چه امير مومنان عليه السلام اين سخن را گفته باشد و چه نگفته باشد قطعا در اين مقام بوده و چنين يقين داشته و امرى بر خلاف انتظار نيست ، و از امير المومنين جز اين نمى توان انتظار داشت ، عجب آن است كه مى بينيم زهير بن قين هم پا در اين مقام نهاده و با سخنانى كه به امام مى گويد مى خواهد نشان بدهد كه لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا من كه زهير و يكى از ارادتمندان و فداكاران فرزند امير المومنين مى باشم ، با چند روز ملازمت امام به اينجا رسيده ام كه اگر پرده را بردارند چيزى بر يقين من افزوده نخواهد شد، همين يقين و روشنى ضمير بود كه ياران امام را در هر وضعى بر صراط مستقيم نگه داشت ، و كمترين لغزشى براى ايشان پيش ‍ نيامد.

/ 122