اثر اسيران در روحيه دشمن - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اثر اسيران در روحيه دشمن

اسيران اهل بيت در سفر كوفه و شام در روحيه دشمن همان اثر را گذاشتند كه زنان و مردان داغدار انصار پس از جنگ احد رفتار اهل بيت در اين سفر قابل پيش بينى نبود، تصور نمى شد كه اينان از زير بار آن همه مصائب قد راست كنند، و همه جا سخنرانى كنند، و دشمن فاتح و زورمند خود را به زانو درآورند و حتى شخص خليفه را چنان تحت تاثير افكار عمومى روشن شده قرار دهند كه در همان اول ورود اسيران اهل بيت بگويد خدا پسر مرجانه را لعنت كند اگر ميان شما و او خويشاوندى و نسبتى مى بود با شما اين گونه رفتار نمى كرد و شما را با اين وضع تاثرانگيز به شام نمى فرستاد فسيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون (83).

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

12 -
مقدمات هجرت رسول خدا

اشاره كرديم كه در سال سيزدهم بعثت بزرگان اهل مدينه در گردنه منى با رسول خدا بيعت كردند و عباس بن عبدالمطلب از آنان عهد و پيمان گرفت كه در يارى رسول خدا كوتاهى نكنند، برخى از مورخان اسلامى نوشته اند كه عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله گفتار خود را چنين آغاز كرد اى گروه خزرج اكنون كه محمد را به شهر خود دعوت مى كنيد بدانيد كه محمد در ميان خويشان خود بس عزيز و مورد حمايت است و او را در ميان ما همان مقام و منزلتى است كه مى دانيد به خدا كه ما بنى هاشم ، هم آنان كه دعوت وى را پذيرفته اند و هم آنان كه به وى ايمان نياورده اند همگى جان نثار او هستيم و ما هم به حساب ايمان و هم به حساب شرف و آبروى خانوادگى از وى دفاع مى كنيم ، پيامبر در شهر و در ميان قبيله خود عزيز و محترم است ، اكنون كه از همه مردم شما را برگزيده نيك بنگريد و اگر چنان مى بينيد كه با وى اقتدار خواهيد ماند و در مقابل دشمنان از وى حمايت خواهيد كرد و اگر نيرومند و شجاع و ورزيده جنگ هستيد و مى توانيد در مقابل دشمنى تمام عرب كه همداستان به جنگ با شما برخيزند ايستادگى كنيد، در اين صورت كارى را كه در پيش گرفته ايد دنبال كنيد، اما اگر بيم داريد كه پس از بردن وى به شهر خويش دست از يارى وى باز داريد و او را بى كس رها كنيد، از هم اكنون او را واگذاريد، چه او در ميان خويشان و در شهر خويش عزيز و نيرومند است . پس در اين كار تصميم خود را بگيريد و با يكديگر مشورت كنيد و جز با تصميم قطعى و هماهنگى فكرى از اينجا متفرق نشويد، چه بهتر گفتار آن است كه راست تر باشد.

چون سخن عموى پيامبر به اينجا رسيد براء بن معرور يكى از بزرگان صحابه گفت : آنچه را گفتى شنيديم ، به خدا قسم اگر جز آنچه به زبان آوردى در دل ما مى گذشت مى گفتيم ، ليكن برآنيم كه از روى وفا و راستى خون هاى خود را در راه خدا و رسول دريغ نداريم .

عباس بن عباده گفت اى گروه خزرج مى دانيد بر چه كارى با اين مرد بيعت مى كنيد؟ گفتند آرى ، گفت شما بر جنگ با سرخ و سياه مردم با وى بيعت مى كنيد، اگر چنان مى بينيد كه هرگاه ضرورت يافت كه ثروت خود را در راه وى از دست بدهيد و بزرگان شما كشته شوند، دست از يارى وى برخواهيد داشت ، از هم اكنون بدين بيعت تن در ندهيد، چه اين كار به خدا قسم باعث رسوايى دنيا و آخرت شماست ، و اگر چنان مى دانيد كه با دادن مال و كشته شدن اشراف و بزرگان خويش با وى وفادار خواهيد ماند، دست از دامن وى برمداريد كه خير دنيا و آخرت به خدا قسم در همين است پس ‍ همگى همداستان در پاسخ وى گفتند آرى با فدا كردن اموال و كشته شدن اشراف خويش ، تن به اين بيعت مى دهيم . سپس از رسول خدا پرسيدند كه اگر وفادار باشيم براى ما چيست ؟ فرمود: بهشت . گفتند دست خويش را پيش آر تا با تو بيعت كنيم . به روايت ابن اسحاق رسول خدا گفتار خويش را با تلاوت قرآن و دعوت به سوى خدا و تشويق به اسلام آغاز كرد، و سپس ‍ فرمود: با شما بيعت مى كنم تا همچنان كه زنان و فرزندان خويش را حمايت مى كنيد مرا نيز مورد حمايت قرار دهيد.

از تو دفاع خواهيم كرد

براء بن معرور دست رسول خدا را گرفت و گفت آرى به خدايى قسم كه تو را حق فرستاده است ، البته چنانكه از خاندان و زنان خويش دفاع مى كنيم از تو نيز دفاع خواهيم كرد، اى رسول خدا بيعت ما را بپذير، به خدا قسم كه ماييم ورزيده جنگ ها و آماده كارزار، و آن را پشت بر پشت ميراث برده ايم .

ابو الهيثم بن التيهان كه از بزرگان انصار و بعدها از شهداى صفين سخن براء بن معرور را قطع كرد و گفت اى رسول خدا ميان ما و يهوديان رشته هايى است كه اكنون آنها را قطع مى كنيم ، نشود كه ما اين كار را

/ 122