واقعه شهداء فخ كه عده اى از فرزندان رسول خدا در زمان حكومت هادى عباسى نزديك مكه معظمه به شهادت رسيدند، و همچنين واقعه شهادت شانزده نفر سادات حسنى كه در زندان هاشميه كوفه به دستور منصور دوانيقى زندانى شدند و يكى بعد از ديگرى در آنجا مردند و منصور اجازه نداد كه مرده آنها را دفن كنند و پس از آن كه همگى مردند دستور داد كه سقف زندان را بر سر شانزده نفر فرزندان رسول خدا كه در زندان مرده بودند خراب كردند و آنها را غسل ندادند و كفن نكردند و به خاك نسپردند و فاجعه هاى ديگر تاريخ اسلام از اين قبيل ، اين ها هيچ كدام فاجعه كربلا نمى شود.
هيچ شهيدى شهيد كربلا نشد
نام هيچ يك از اين شهدا جاى نام امام حسين عليه السلام را نمى تواند بگيرد، حتى نام حمزه بن عبدالمطلب عموى بزرگوار رسول خدا را كه در احد به شهادت رسيد و از طرف خدا و رسول سيد الشهداء لقب يافت نمى توان به جاى نام ابا عبدالله گذاشت و اثر اين را از آن انتظار داشت ؟ ما نمى خواهيم و شايد نتوانيم با اين سوال پاسخ كامل و جامعى داده باشيم ، اما مى توان گفت قطع نظر از شخصيت رهبر اين قيام كه قطعا جهت پيش افتادن آن از باقى قيام ها است يكى از مهم ترين و موثرترين عوامل و علل پيش افتادن نهضت حسينى و قيام ابا عبدالله عليه السلام فصلى است كه پس از گذشتن كار و شهادت امام و يارانش بدان ضميمه گشت .
رفتار ناشايست دشمن
فصلى كه خود دشمن در به وجود آوردن آن اصرار ورزيد و ندانسته موجبات رسوايى خود را فراهم كرد و در نتيجه به وسيله اسيران اهل بيت عليه السلام از طرفى و كشندگان ابا عبدالله عليه السلام از طرفى ديگر به حقيقت و ارزش اين قيام به دنيا معرفى گرديد، دشمنان امام تا توانستند پس از شهادت شهيدان و تمام شدن كار، هرزگى كردند و بدن هاى شهدا را لخت كردند، لباس ها را به غارت بردند، به خيمه ها ريختند و اثاث اهل بيت را غارت كردند، خيمه ها را آتش زدند، خواستند بيمار را در بستر بيمارى بكشند، بدن ها را زير سم اسب ها انداختند، و لگدكوب كردند، سرها را بر نيزه ها برافراشتند، با اسيران داغديده تندى و درشتى كردند، بر لب ها و دندان هاى امام خود چوب زدند.اين هرزگى كه همه اثرش به زيان دشمن بود و مردم را بيشتر به واقع امر آشنا مى ساخت ، از كربلا شروع شد و تا سرزمين شام ادامه يافت و شخص يزيد در اين هرزگى ها شركت كرد و سهمى را خود به عهده داشت .از طرفى ديگر اسيران اهل بيت با كمال بزرگى و بزرگوارى و چنان كه گويا هيچ كارى نشده و هيچ مصيبتى نديده اند و بر خلاف تشخيص غالب مردم آن روز كه اينان را شكست خورده و از ميان رفته و از هستى ساقط شده مى پنداشتند هر جا رفتند از پيروزى خويش و رسوايى دشمن سخن گفتند و روزى كه بيشتر مردم دشمنان را