هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد و از پسران خود پرسيد كه پس از من چه چيز را پرستش خواهيد كرد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه خدايى يگانه است و شريك ندارد خواهيم پرستيد قرآن مى گويد تلك امه قد خلت لها ماكسبت و لكم ماكسيتم و لا تسئلون عما كانوا يعلمون (66) يعنى يعقوب و فرزندان خداشناس او ملتى بودند كه رفتند و نيك و بد خود را با خود بردند نه نيكى هاى آنان را به شما خواهند داد و نه از بديهاى ايشان بر شما خواهند نهاد.سپس قرآن در سوره بقره پس از آيه 140 كه مى گويد: مگر شما مى گوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و دوازده سبط بنى اسرائيل يهودى يا نصرانى بوده اند، اى رسول خدا به اينان بگو: آيا شما بهتر مى دانيد يا خدا و چه كسى ستمكارتر است از آنكه شهادتى از خدا نزد او باشد و آن را مخفى كند و خدا از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست ، اينجا هم بعد از اين آيه مى گويد تلك امه قد خلت يعنى اولاد ابراهيم و فرزندان او يهودى يا نصرانى نبوده اند و پيش از موسى و عيسى عليهم السلام مى زيسته اند، ثانيا هر چه بوده اند و هر كيشى داشته اند و هر نيك و بدى ارتكاب مى كرده اند به حال شما چه سود و زيانى دارد. اگر مردمى نيك بوده اند و كار نيك و شايسته انجام داده اند و اگر مردمى بد و بدكار بوده اند شما چرا نگران بدى هاى آنها باشيد، مگر ممكن است كه روز حساب شما را مسؤ ول بدى هاى آنها بشناسند؟ سلام و درود فرستادن به روح پاك شهيدان و رادمردان و از جان گذشتگان راه خدا و لعن و نفرين كردن به كسانى كه در مقابل حق ايستاده اند و به روى اهل حق شمشير كشيده اند، و مردان با فضيلت و با تقوى را كه بهترين سرمايه هر ملتى هستند از ميان برده اند كارى است نيك و شايسته اما نمى تواند سعادت انسان را تامين كند مگر آنگاه كه آدمى هم فكر و هم افق و همگام مردان نيك باشد و در فكر و عمل از بدكاران كناره گيرى كند، وگرنه سخن همان است كه خدا گفته تلك امه قد خلت آن نيكان و آن مردان پاك و ملكوتى ، و آن بدسيرتان آدمى صورت ملتى هستند كه به راه خود رفته اند، هر چه توفيق و خوبى و نيكى داشته اند براى خود آنها است ، و هر چه گناه و بدى و ستمگرى داشته اند بر خود ايشان بار است ، نه شما بر كارهاى نيك ايشان پاداش خواهيد برد، و نه بر كارهاى بدشان مسؤ ول هستيد.تكرار اين آيه هم در سوره بقره آنهم در فاصله كمتر از ده آيه براى آن است كه توجه به اين موضوع بسيار مهم است ، و نبايد كسى به اين دلخوش باشد كه بگويد حسين بن على عليه السلام و ياران او مردانى بزرگ و بزرگوار بوده اند يا ابن زياد و يزيد و همكارانش مردمى بد و بيراه .
مردم و انتقاد از بدكاران
چه بسا مردمى كه ممكن است به روح مقدس امام عليه السلام درود مى فرستند اما خود از لحاظ فكر و عمل و طرز كار ابن زياد را پسنديده اند، و راه او را در پيش گرفته اند، و چه بسا مردمى كه از بدان گذشته تاريخ انتقادها كرده اند و بدها گفته اند و عذاب هاى فراوان براى ايشان خواسته اند اما در طرز رفتار و كردار خويش همان ها را به عنوان پيشوا و رهنما برگزيده اند.در اين نكته شبهه اى نيست كه تاييد حق و اهل حق به هر نسبتى كه باشد و مبارزه با بدان و بدى ها هر چند كارى است خوب و در حد خود اثر بخش ، اما انسان را در رديف نيكان و سعادتمندان قرار نمى دهد، و از جرگه