شب عاشوراى امام و يارانش - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زينب سخنانى تاثرانگيز گفت و سيلى به صورت زد و گريبان چاك زد و بيهوش افتاد، امام خواهر را به هوش آورد و با زبان ثبات راى و استقامت و پايدارى را با تفسير بيشترى تكرار كرد و گفت : خواهر جان آرام باش ، تقوى را از دست مده شكيبايى را فراموش مكن مگر نه آن است كه اهل زمين مى ميرند و اهل آسمان ها باقى نمى مانند و هر چيزى مى ميرد به جز خدايى كه مردم را به قدرتش آفريده است و روزى همه آنان را زنده مى كند و خود يگانه و نهان است ، خواهر جان جد من بهتر از من بود، پدرم بهتر از من بود مادر و برادرم بهتر از من بودند و بر هر مسلمان است كه از رسول خدا پيروى كند.

امام بعد از اين گونه تسليت ها گفت خواهر جان تو را قسم مى دهم و به اين قسم عمل كن در مصيبت من گريبان پاره مكن ، روى مخراش ، و بى تابى مكن .

شب عاشورا سپرى كرد، شبى كه ديگر در تاريخ بشريت قابل تكرار نيست ، چه شخصيت هايى كه در آن شب در راه خدا تن به شهادت داده بودند و انتظار بامداد را مى كشيدند تا دين خود را نسبت به رسول خدا و امير المومنين ادا كنند ديگر قابل تكرار نيستند، روزگار كى تواند چنان شخصيت هايى را دوباره به ظهور آورد و شرايطى كه اين شخصيت ها در آن شرايط پيدا شده اند و تا آن حد تكامل يافته اند ديگر تكرارپذير نيست ، يعنى اگر دوباره قرآنى نازل شود و پيغمبرى به عظمت خاتم انبيا صلى الله عليه و آله مبعوث شود و پدر و مادرى مانند على و فاطمه موجود آيد و محيطى مانند محيط زندگى اهلبيت عصمت عليه السلام فراهم گردد، و شرايط پيدايش ‍ هفده نفر جوانان بنى هاشم كه به گفته امامشان در روى زمين براى آنها مانندى نبود، همه اش فراهم شود و موجبات الهى مردانى مانند حبيب بن مظهر اسدى و ديگر ياران ابا عبدالله به وجود آيد و علاوه چنان خطرى كه در آن تاريخ از ناحيه بنى اميه براى اسلام به وجود آمده بود اسلام را تهديد كنند و از هر جهت اوضاع مساعد و نامساعد با همان وضعيت سال شصت و يك هجرى نگران شود، در اين صورت شب عاشورا و شب يازدهم محرم چنان قابل تكرار خواهد شد.

شب عاشوراى امام و يارانش

شب عاشوراى امام و ياران وى به نماز و استغفار و دعا و تفريح سپرى شد و بامداد روز پرافتخار آنان فرا رسيد، شيخ مفيد در كتاب ارشاد و طبرى در تاريخ مى نويسند كه امام عليه السلام بعد از نماز صبح صفوف ياران خود را كه سى و دو نفر سواره و چهل نفر پياده بودند مرتب ساخت ، زهير بن قين را فرمانده سمت راست لشكر، و حبيب بن مظهر را فرمانده سمت چپ سپاه قرار داد، پرچم را هم به دست برادرش عباس سپرد.

عمر بن سعد نيز در بامداد آن روز صفوف لشكر خويش را مرتب ساخت فرماندهى ميمنه را به عمرو بن حجاج زبيدى ، فرماندهى ميسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سوارگان را به عزرقين قيس احمسى ، فرماندهى پيادگان را هم به شيث بن ربعى و پرچم را دست غلام خود داد.

بامداد عاشورا

امام عليه السلام روز عاشورا چندين بار در مقابل مردم سخن گفت و خطبه خواند، اما روز خود را با دعا شروع كرد و پيش از آن كه خطبه اى بخواند يا با دشمن سخنى بگويد، صداى خوبش را به راز و نياز برداشت و توفيق و هدايت و ارشاد را از خدا مى خواست ، دعا و خطبه هاى امام در نهايت فصاحت و بلاغت و رسايى سخن ايراد شده است و از روحى آرام و مطمئن و نيرومند كه گويى همه اين سپاه دوستان و ارادتمندان اويند و براى يارى وى فراهم شده اند حكايت مى كند با اين كه خطيب و اين سخنران مى داند كه پس از اين خطابه ها و سخنرانى ها او را مى كشند و با سى هزار سر نيزه بر او مى تازند، خطيبى كه تشنه است و قطره آبى در اختيار او نيست كه استقرار كه لب تر كند، خطيبى كه مى داند زنان و فرزندان او ساعتى بعد به دست دشمنان گستاخ و بى عاطفه اسير مى شوند، خطيبى كه قطعا غذاى كافى نخورده و گرسنه است ، هر چند روز عاشورا روى حميت و فتوت اظهار گرسنگى نكرد و فقط اظهار تشنگى مى كرد، امام سجاد گفت پسر دختر پيغمبر را كشتند در حالى كه لبش تشنه و شكمش گرسنه بود.

راستى عجيب است خطيبى تشنه ، خطيبى گرسنه سخنرانى در مقابل چندين هزار دشمن كه براى كشتن وى آماده اند سخنورى كه از هر جهت موجبات ناراحتى و نگرانى و پريشانى خاطر او فراهم است ، اما با اين وضع سخن بگويد، فصيح بگويد، بليغ بگويد، با كمال آرامش روحى و اطمينان خاطر و قوت قلب بگويد، بليغ بگويد، با كمال آرامش روحى و اطمينان خاطر و قوت قلب بگويد، محكم متقن سخن بگويد كمتر اظهار بيچارگى و دل

/ 122