شب عاشوراى امام و ياران وى به نماز و استغفار و دعا و تفريح سپرى شد و بامداد روز پرافتخار آنان فرا رسيد، شيخ مفيد در كتاب ارشاد و طبرى در تاريخ مى نويسند كه امام عليه السلام بعد از نماز صبح صفوف ياران خود را كه سى و دو نفر سواره و چهل نفر پياده بودند مرتب ساخت ، زهير بن قين را فرمانده سمت راست لشكر، و حبيب بن مظهر را فرمانده سمت چپ سپاه قرار داد، پرچم را هم به دست برادرش عباس سپرد.عمر بن سعد نيز در بامداد آن روز صفوف لشكر خويش را مرتب ساخت فرماندهى ميمنه را به عمرو بن حجاج زبيدى ، فرماندهى ميسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سوارگان را به عزرقين قيس احمسى ، فرماندهى پيادگان را هم به شيث بن ربعى و پرچم را دست غلام خود داد.
بامداد عاشورا
امام عليه السلام روز عاشورا چندين بار در مقابل مردم سخن گفت و خطبه خواند، اما روز خود را با دعا شروع كرد و پيش از آن كه خطبه اى بخواند يا با دشمن سخنى بگويد، صداى خوبش را به راز و نياز برداشت و توفيق و هدايت و ارشاد را از خدا مى خواست ، دعا و خطبه هاى امام در نهايت فصاحت و بلاغت و رسايى سخن ايراد شده است و از روحى آرام و مطمئن و نيرومند كه گويى همه اين سپاه دوستان و ارادتمندان اويند و براى يارى وى فراهم شده اند حكايت مى كند با اين كه خطيب و اين سخنران مى داند كه پس از اين خطابه ها و سخنرانى ها او را مى كشند و با سى هزار سر نيزه بر او مى تازند، خطيبى كه تشنه است و قطره آبى در اختيار او نيست كه استقرار كه لب تر كند، خطيبى كه مى داند زنان و فرزندان او ساعتى بعد به دست دشمنان گستاخ و بى عاطفه اسير مى شوند، خطيبى كه قطعا غذاى كافى نخورده و گرسنه است ، هر چند روز عاشورا روى حميت و فتوت اظهار گرسنگى نكرد و فقط اظهار تشنگى مى كرد، امام سجاد گفت پسر دختر پيغمبر را كشتند در حالى كه لبش تشنه و شكمش گرسنه بود.راستى عجيب است خطيبى تشنه ، خطيبى گرسنه سخنرانى در مقابل چندين هزار دشمن كه براى كشتن وى آماده اند سخنورى كه از هر جهت موجبات ناراحتى و نگرانى و پريشانى خاطر او فراهم است ، اما با اين وضع سخن بگويد، فصيح بگويد، بليغ بگويد، با كمال آرامش روحى و اطمينان خاطر و قوت قلب بگويد، بليغ بگويد، با كمال آرامش روحى و اطمينان خاطر و قوت قلب بگويد، محكم متقن سخن بگويد كمتر اظهار بيچارگى و دل