اگر ابن سعد و ابن زياد هر چند براى مصلحت خود پس از شهادت امام عليه السلام و يارانش نسبت به اهل بيت پيغمبر اظهار ادب و احترام مى كردند و آنان را در همان مصيبتى كه خود به وجود آورده بودند تسليت مى گفتند و از دفن شهدا مانع نمى شدند، بلكه آنها را پيش از كشته هاى خود دفن مى كردند و اهل بيت را از همان كربلا با احترام و تجليل و تكريم به مدينه مى فرستادند، و هرزگى هاى دشمنان از طرفى و تبليغات عميق تكان دهنده اهلبيت از طرفى ديگر پيش نمى آمد البته شهادت امام عليه السلام و فاجعه كربلا به اين صورت در دنيا منعكس نمى شد و دشمنان امام هم تا اين پايه بى آبرو و رسوا نمى گشتند.اين هم كار خدا بود كه دشمن خود با زور و جبر مبلغان توانايى را به عنوان اسيرى ببرد و در شهرها بگرداند و به آنها فرصت دهد كه براى مردمى كه بيشتر تماشاگر اين حادثه اند سخن بگويند و خود را به آنان معرفى كنند و همه جا رسول خدا را به عنوان پدر يا جد خود نام ببرند.نخستين فرصتى كه به دست اهلبيت آمد توانستند داد سخن بدهند روز دوازدهم محرم بود كه آنها را وارد شهر كردند، ديدن شهر كوفه براى اهلبيت بسيار غم انگيز بود چه بيشتر مدت خلافت امير المومنين عليه السلام در اين شهر گذشته بود و دختران امير المومنين در سال 41 همراه برادرشان امام حسن عليه السلام از كوفه به مدينه رفته بودند و اكنون پس از بيست سال به صورت اسيرى وارد شهرى مى شدند كه در حدود چهار سال آنجا سلطنت كرده بودند و مردم عراق كه در جنگ هاى جمل و صفين و نهروان اصحاب و ياران على عليه السلام بوده اند، اكنون فرزند وى را كشته اند و فرزندان ديگر او را اسير كرده اند، اما سخنوران اهلبيت چنان كه گويى از مدينه و حجاز به كوفه و عراق آمده اند تا سخن بگويند و براى همين است كه مردم در كوچه و بازار فراهم گشته اند، كار خود را از همان روز دوازدهم آغاز كردند و هر كدام به نسبت سخن گفتند و آنگاه كه مجال سخن گفتن در بازار و دم دروازه را از دست دادند و ديگر جمعيتى جز در مجلس ابن زياد در اختيارشان نبود همان جا اگر چه به عنوان جواب دادن به سوال هاى ابن زياد حرف خود را مى زدند و كار خود را مى كردند و آنگاه به زندان كوفه برمى گشتند.
سخنان جاودانگان كربلا
خطبه ها و سخنان اين گويندگان شجاع و بى نظير در سينه هاى مردم جا گرفت ، دل ها را تكان داد، تشخيص مردم را عوض كرد، اشك ها را جارى ساخت و مردم را به اشتباه بزرگشان توجه داد، احساسات مردم را برانگيخت ، مردم را به ارزش اين قيام متوجه ساخت مجال تحريف اين حادثه را از دست دشمن گرفت ، فاجعه كربلا را به همان صورتى كه بود ثبت تاريخ كرد، تشنگى هاى اهلبيت را ثبت كرد، هرزگى هاى دشمن را ثبت كرد، وضع روحى اصحاب و ياران امام عليه السلام را چنان كه بود در قيافه تاريخ نشان داد.اين سطر نورانى را به نام على بن الحسين عليه السلام ثبت تاريخ كرد ما كه بر حقيم حقيم از مردن چه باك داريم اين جمله را به نام قاسم بن الحسن بر جبهه تاريخ نوشت مرگ در كام من از عسل شيرين تر است قيافه اخلاص و نطق هاى مسلم بن عوسجه را در اين سطر مجسم ساخت ما اگر از يارى تو دست برداريم و در اداى اين وظيفه كوتاهى كنيم نزد خدا چه عذرى خواهيم داشت ، به خدا قسم كه تا زنده ام دست از يارى تو برنمى دارم تا در