ابراز پشيمانى يزيد از واقعه عاشورا - بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابراز پشيمانى يزيد از واقعه عاشورا

همين خطبه ها بود كه يزيد را ناچار ساخت به ظاهر از ابن زياد بيزارى بجويد و او را لعنت كند، نوشته اند كه يزيد هنگام فرستادن اهل بيت به مدينه امام چهارم عليه السلام را خواست و به وى گفت خدا پسر مرجانه (ابن زياد) را لعنت كند، به خدا قسم اگر من با پدرت روبرو مى شدم و هر پيشنهادى مى كرد و هر چه مى خواست قبول مى كردم و تا مى توانستم كارى نمى كردم كه او كشته شود، اما قسمت و مقدر چنان بود كه اين گونه پيش ‍ آمد كند خواهشمندم هر كارى داشتيد از مدينه به من بنويسيد اين سخن را يزيد به قصد قربت نگفت و از ابن زياد هم سپاسگزار بود كه امام و ياران او را كشته بود و در جواب نامه ابن زياد كه راجع به اسيران اهل بيت كسب تكليف كرده بود خود نوشته بود كه آنان را به شام روانه كن لعن يزيد بر اين زياد جز رنگ سياسى نداشت و جز از فشار افكار عمومى برنخاسته بود، زيرا خطبه شام و آياتى كه زين العابدين عليه السلام در بازار شام در جواب مرد شامى تلاوت كرد، و ديگر سخنان اهل بيت كار خود را كرد و پيش از همه جاى ديگر در مركز خلافت يعنى شهر دمشق و در خانه خليفه مجلس ‍ سوگوارى ابا عبدالله عليه السلام برقرار شد و زنان شامى هم از جريان صحيح فاجعه كربلا باخبر شدند و شايد ماه محرم سال 61 به آخر نرسيد كه بيشتر بلاد اسلامى از شهادت امام عليه السلام و حتى از بيشتر وقايعى كه روى داده بود خبر يافتند و با فرو نشستن رعد و برق دستگاه خلافت مردم به خود آمدند و بر آنچه روى داده بود تاسف خوردند و خود را بر يارى نكردن امام و كوتاهى در نصرت حق و بى توفيقى جبران ناپذيرى كه بدان گرفتار شده بودند، ملامت كردند و تدريجا همان تشخيص صحيح قبل از شهادت امام عليه السلام كه مردم كوفه را به دعوت امام وادار كرد سر جاى خود آمد و پس از فرو نشستن گرد و غبار فتنه كه مردم را گيج و گمراه كرده بود به اشتباه خود پى بردند و در مقام چاره جويى برآمدند، گو اين كه از دست رفتن امامى مانند حسين بن على عليه السلام به هيچ وجه جبران پذير نبود و شيون و زارى و پشيمانى مردم ناچيزتر از آن بود كه فقدان امام را جبران كند.

روزگار از آوردن مانند على عليه السلام عقيم است

معاويه مى گفت : دنيا و روزگار عقيم است كه ديگر بار فرزندى مانند على بن ابى طالب بياورد، راستى چنين است ، و ديگر نسخه وجود امير المومنين عليه السلام تكرارپذير نيست و دنيا از آوردن مثل او ناتوان است ، و به همين حساب از آوردن امامى مانند امام حسين هم عقيم است ، چه اگر چنان پدرى و چنان مادرى و چنان بيت طهارت و عصمتى به وجود آيد، فرزندى مانند امام حسين عليه السلام هم به وجود خواهد آمد.




  • و ما كان قيس هلكه هلك واحد
    و لكنه بنيان قوم تهدما



  • و لكنه بنيان قوم تهدما
    و لكنه بنيان قوم تهدما



هر زيانى را دير يا زود مى توان جبران كرد مگر زيان از دست دادن مردانى كه ديگر شرايط و اوضاع براى به وجود آمدن و تحقق يافتن شخصيت هاى نظير آنان مساعد نيست .




  • هى الايام ابلتها يد الغير
    اين الاولى كان اشراق الزمان بهم
    جار الزمان عليهم غير مكترث
    و كيف تامن من جور الزمان يدا
    خانت بال على خيره الخير



  • و صارم الدهر لاينفك ذا اثر
    اشراق ناحيه الاكام بالزهر
    واى حز عليه الدهر لم يجر
    خانت بال على خيره الخير
    خانت بال على خيره الخير



سخنرانى امام سجاد هنگام ورود به مدينه

در اينجا نمى توان حركت مهم و سياسى و اجتماعى و موثر امام سجاد عليه السلام را هنگام بازگشت به مدينه ناديده گرفت ، و نكات دقيق و فراوانى را در آن مورد توجه قرار داد. امام چهارم عليه السلام در كنار شهر مدينه آنچه را در طريق اين قيام مقدس ديده بود به مردم مدينه گزارش داد.

الحمدلله رب العالمين مالك يوم الذين بارى ء الخلائق اجمعين الذى بعد فارتفع فى السموات العلى و قرب فشهدا النجوى ، نحمده على عظائم المور و فجائع الدهور، و الم الفجائع و مضاضه اللوادع و جليل الرزء و

/ 122