بررسی تاریخ عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تاریخ عاشورا - نسخه متنی

س‍خ‍ن‍ران:‌ م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ آی‍ت‍ی‌؛ م‍ق‍دم‍ه‌ نویس: ع‍ل‍ی اک‍ب‍ر غ‍ف‍اری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امير آينده مسلمانان معرفى مى كند، و اعلان ولايتعهدى يزيد آشوبى در بلاد اسلامى برپا كرد و آنها كه از ارزشى دينى و اجتماعى و سياسى برخوردار بودند، صريحا با اين موضوع مخالفت كردند، حتى در سفر معاويه به مدينه ، يكى از معترضان پر سر و صدا، عايشه همسر رسول خدا (ص ) بود كه صريحا تنظيم ولايتعهدى ، آنهم براى يزيد را بزرگترين ناشايستگى براى اسلام و مسلمين خواند و مردم مدينه گفتند نبايع من يلعب بالقرود و الكلاب و يشرب الخمر و يظهر الفرق ماحجتنا عندالله با كسى كه ميمون باز و سگ باز و شراب خوار و فاسق و بلكه متظاهر به گناه است بيعت كنيم ، چه حجتى نزد خدا خواهيم داشت . و كسانى كه از مدينه براى ديدن رفتار و كردار يزيد به شام رفته بودند و در بازگشت گفتند قدمنا من عند رجل ليس له دين ، يشرب الخمر و يعزف بالطنابير و يلعب باكلاب ما از نزد كسى آمده ايم كه دين ندارد، و شراب مى خورد و ساز مى نوازد و سگ باز است . همچنين عبدالله پسر حنظله غسيل الملائكه مى گفت ان رجلا ينكحم الامهات و البنات و الاخوات و يشرب الخمر و يدع الصلاه يزيد مردى است كه مادر و خواهر و دختر خود را به نكاح مى گيرد و شراب مى خورد و نماز نمى خواند، و يا يعقوبى و ديگران از تاريخ نويسان شركت يزيد را در فتح بلاد روم و عياشيهاى او را با معشوقه اش در دير مران و مبتلا شدن لشكريان به بيمارى تب و آبله و بى تفاوت بودن او در اشعار عاشقانه اش ياد كرده اند كه گويد: مرا چه باك كه تمام لشكر اسلام از مرض آبله و تب مردند در حالى كه معشوق من در بر من است .

مى توان به صراحت گفت هيچ يك از اصحاب رسول خدا و يا تابعين و مسلمانانى كه فضاى زمان رسول خدا (ص ) و حتى دوران حكومتهاى سياسى پس از پيامبر را ديده بودند حاضر به بيعت با يزيد نشدند، از اين رو پس از مرگ معاويه ، براى بيعت مردم مدينه به امام حسين (ع ) و عبدالله زبير و عبدالله عمر فشار آوردند كه با تاييد ايشان ديگران نيز پيروى كنند.

از همين نقطه جرقه خروج سيد الشهداء كه منتظر مرگ معاويه و فرصت مناسب بود زده شد و با اين خروج بى سابقه ، امام (ع ) خواست مردم تمام بلاد اسلامى بدانند كه با سركار آمدن يزيد، اسلام از بين خواهد رفت و اثرى از آن باقى نخواهد ماند چنان كه مسلمانان دوره حكومت سه ساله يزيد را عملا تجربه كردند و به عيان سه حادثه بزرگ را در اين دوره تاريك و سياه و طلمانى ديدند، كه نخستين آن شهادت سيد الشهداء (ع ) در فاجعه روز عاشوراى سال 61 هجرى است ، و دومين حادثه بى نظير و ننگ آور صفحات تاريخ حكومت بنى اميه ، يورش لشكر شام به مدينه و غارت آن و اباحه و تجاوز به زنان و دختران در مدت سه روز، حتى در حرم رسول خدا (ص ) كه نتايج آن بنا به نوشته مورخان ولادت هزار مولود نامشروع در پايان سال 62 هجرى در مدينه بود، و سومين حركت ضد اسلامى حكومت يزيد، هجوم لشكريان شام به فرماندهى حصين بن نمير به مكه و مسجد الحرام به بهانه قتل عبدالله زبير و آتش زدن مسجد و كعبه توسط منجنيق هاى لشكريان شام مى باشد.

بى ترديد امام (ع ) مى خواست با اين حركت ابهت و قدرت و شوكت دولت بنى اميه را كه با قتل و غارت و كشتار و زندان ، مسلمانان را اكراه به پذيرفته شدن كرده بودند درهم بشكند و طرحى نجات بخش براى آزادگان از ظلم و جور در سراسر جهان بشريت باشد و با اين حركت خونين ، نارضايتى كامل رسول خدا (ص ) و خاندان پاك او را از رفتارهاى نابخردانه و ناشايست و غير اسلامى خليفگان پس از ارتحال پيامبر (ص ) را تا ظهور حضرت ولى عصر ارواح العالمين لتراب المقدمه الفداء نشان داده باشد.

مجموعه ارزشمندى كه در پيش داريد، حاوى هفده سخنرانى استاد گرانقدر و دانشمند پرمايه و فضيلت دانشگاه و حوزه علميه ، فقيد سعيد مرحوم دكتر محمد ابراهيم آيتى بيرجندى رحمه الله عليه مى باشد كه در سال هاى 1343 و 1342 شمسى ايراد شده است .

حجه الاسلام والمسلمين مرحوم دكتر محمد ابراهيم آيتى در سال 1333 قمرى در شهر بيرجند تولد يافت و تا سال 1317 شمسى در بيرجند مقدمات علوم حوزوى را فرا گرفت ، در هجده سالگى براى ادامه تحصيل به مشهد مقدس رفت و در مدرسه باقريه علوم حوزوى و اسلامى را نزد اساتيدى همچون مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و آقا شيخ مجتبى قزوينى و آيه الله سبزوارى و اديب نيشابورى آموخت و در حوزه علمى مرحوم آقا ميرزا مهدى اصفهانى با حكمت و فلسفه قديم آشنا شد و در ايام تعطيلى حوزه مشهد، درس هاى رياضيات و هيئت و تفسير و حديث و امثال آنها را فرا گرفت .

و از سال 1320 تا سال 1329 شمسى در همان ديار به وعظ و تدريس ‍ پرداخت . سپس به تهران آمد و از سال 1334 در

/ 122