پرسش: آيا آزادي مطلق است يا محدود؟ حدود آزادي چيست؟ چه كسي بايد محدوده آزادي را معين كند؟ - پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دستورات پزشك عمل كند، اما اگر طالب سلامتي و نشاط است بايد قوانين بهداشتي را رعايت كند. اين معناي اختيار است.

پس رسيدن به سعادت مادي و معنوي و فردي و اجتماعي تابع يك سري قوانين تشريعي است كه بدون رعايت آن دستورات نميتوان به سعادت ابدي رسيد. اگر چه انسان ميتواند بگويد من آزادم و نميخواهم اين قانون و دارو را استفاده كنم و ميخواهم به جهنم بروم; همان طور كه در خارج بسياري از انسان ها چنين عمل ميكنند.

در اينجا بد نيست اشاره اي هم به دليل اختيار داشته باشيم. علاوه بر وجدان و احساس دروني نسبت به وجود اختيار، وجود دين و قوانين مختلف حقوقي و كيفري و اخلاقي و مانند اينها و ستايش و نكوهش افراد، همه دليل بر اختيار انسان هستند. اساساً افتخار و امتياز بشر به اين است كه راه خود را آزادانه انتخاب ميكند و اگر اين اختيار نباشد با موجودات ديگر تفاوت نميكند. هر جا صحبت از ستايش و نكوهش راجع به رفتار و كردار و گرايش افراد ميشود معنايش اين است كه شخص آزادانه اين عمل را انتخاب كرده است. اگر بچه اي يا بزرگي عملي را انجام دهد و مجبور هم باشد، آيا شما ميتوانيد او را توبيخ كنيد كه چرا انجام دادي يا تحسين كنيد كه خوب انجام ميدهي؟!

تمام اديان، قوانين حقوقي و مكاتب اخلاقي يك پيشفرض دارند و آن اين است كه «انسان آزاد است»; زيرا اگر انسان مجبور باشد امر و نهي كردن به او بيمعنا خواهد بود. بخصوص اديان كه اين همه دستورات و اوامر و نواهي براي سخن گفتن، خوردن، شنيدن، ديدن، خواندن و ساير اعمال انسان صادر كرده اند، پس معلوم ميشود كه انسان را مختار ميدانند و بدون آزادي عمل انسان، خداوند حكيم و عادل هيچگاه چنين احكامي نازل نميفرمود. عليرغم نظر علم روان شناسي و مكتب رفتارگرايي كه رفتار انسان را صرفاً محصول وراثت و محيط طبيعي و اجتماعي ميدانند و براي اختيار چندان جايي باز نميكنند، اديان و مخصوصاً اسلام، هر عملي از اعمال انسان را مورد تكاليف متعدّدي قرار ميدهند و انسان را در همه زمينه ها مختار و مسئول ميدانند.

پرسش: آيا آزادي مطلق است يا محدود؟ حدود آزادي چيست؟ چه كسي بايد محدوده آزادي را معين كند؟

پاسخ: همانطور كه قبلاً گفته شد يكي از مفاهيم زيبا و مقدّس براي بشريت واژه آزادي است. اين واژه مفهومي است مبهم و لغزنده و كشدار. بعضي آزادي را بالاتر و برتر از خدا و دين ميدانند و ميگويند دين هم حق ندارد با آزادي انسان مخالفت كند. در مقام پاسخ و مواجهه با اينگونه مطالب ابتدائاً سؤال ميكنيم مراد شما از آزادي، آيا آزادي مطلق است يا آزادي محدود؟ اگر مطلق منظور است كه هيچكس قبول ندارد و اگر محدود را ميگوييد، سؤال ميكنيم محدود كننده آزادي كيست؟ يا مردم و قانون هاي بشري حد را تعيين ميكنند كه از ديد مسلمان پذيرفته نيست، بعلاوه مردم مسلمان، قانون اسلامي را قبول دارند اگر چه مردم ديگر، قانون ديگري را قبول داشته باشند. و يا بايد دين و خدا حدّ را تعيين كنند كه در آن صورت آزادي در چارچوب قوانين ديني و الهي صحيح است نه بيشتر. توضيح اينكه: آزادي مطلق و بدون قيد، يعني هر كس هر كاري ميخواهد انجام دهد و هر چه ميخواهد بگويد و بخورد و ساير اعمال، اين آزادي هر دين و قانوني را نفي ميكند; چون هميشه هر قانوني، حد و مرزي براي يكي از اعمال بشري تعيين ميكند. پس آزادي مطلق يعني بيقانوني و در نتيجه هرج و مرج و توحّش، و اين مطلب را هيچ انسان عاقلي نميتواند بپذيرد. پس قهراً هميشه آزادي محدود به قيودي است. حال كه آزادي مقيد شد، بحث بر سر قيد آزادي واقع ميشود كه اين قيدها چيست و چه مرجعي بايد آن را تعيين كند؟ گفته ميشود كه آنچه معتبر است آزادي مشروع و قانوني است.

حال مراد از آزاديهاي مشروع چيست؟ اگر مراد از مشروع، يعني شرعي و ديني، چنانكه ريشه لغت راهنمايي ميكند، اين همان سخن ماست كه آزاديهايي ـ اعم از فردي و اجتماعي ـ معتبر است كه دين تعيين نموده و خداوند تجويز كرده باشد. پس ديگر نبايد گفت آزادي فوق دين است و نبايد دين آزاديهاي بشر را محدود كند.

و اگر منظور از مشروع ـ كما اينكه در حقوق سياسي رايج است ـ يعني آزاديهاي مشخص شده در قانون، در اينجا بايد سخن را متمركز كرد بر روي قانون كه اين قانون را چه كسي بايد تصويب كند. علاوه بر اين كه روشن ميشود كه پس آزادي را هم قانون معتبر ميكند و آزادي فوق قانون نيست. طبق تفسير اوّل آزادي با دين تعارضي ندارد. طبق تفسير دوم هم آزادي با قانون منافاتي ندارد. و اما قانونِ محدودكننده آزادي، به

/ 124