1 - پيشينه، خصوصيات، و انگيزه هاي ترويج انديشه سكولاريزم را بيان كنيد.
سكولاريزم، نظامي است كه داراي مشخصه هايي از جمله جدايي دين از دولت، شكل گيري دولت براساس ناسيوناليسم، قانونگذاري طبق خواست بشر، تأكيد بر عيني گرايي به جاي ذهنيگرايي و حاكميت علوم تجربي به جاي علوم الهي است.بنابراين، سكولاريزم بر جدايي قلمرو دين از سياست تأكيد دارد. در اين نظام، دين امري فردي قلمداد شده و رسالت آن تنها ايجاد رابطه ميان فرد و خداوند است، كه در آن سياست هيچ دخالتي ندارد.
پيشينه سكولاريزم
زادگاه اين فكر مغرب زمين است و ميتوان گفت سكولاريزم بازتاب طبيعي حوادث پيش از «رنسانس» است. در دوران قرون وسطي، كليساي كاتوليك عملاً به صورت قدرت امپراتوري درآمده و در جامعه اروپايي، مذهب كاتوليك نمونه تمام عيار يك دين كامل بود; از اين رو نواقص مذهب را به حساب دين ميگذاشتند.به سبب حاكميت كليسا، تنها مسائلي اجازه نشر يافتند كه مؤيّد فرضيه ها و تعاليم انجيل بودند. در اين عصر با هرگونه نوآوري مقابله ميشد، زيرا، علم شجره ممنوعه تلقي شده و ميان علم و دين تعارض برقرار بود.ارزيابي نظريات علمي برمبناي انجيل تحريف شده، باعث انحطاط جوامع مسيحي شد. از سوي ديگر، برطبق متن تحريف شده انجيل، نوعي تقسيم كار ميان كليسا و قيصر پذيرفته شد، زيرا براساس گفته انجيل، آنچه كه متعلّق به قيصر است، مي بايست به قيصر، و آنچه متعلّق به خداست، ميبايست به كليسا واگذار شود. از اين رو، برخي نويسندگان گفته اند در مسيحيّت، زمينه مساعد رشد سكولاريزم يافت ميشود، يعني يكي از عوامل مؤثر در شكل گيري سكولاريزم، نارسايي تعاليم انجيل و مسيحيّت بود.نهضت اصلاح ديني (رفورميسم) از ديگر عوامل مؤثر در شكل گيري سكولاريزم در غرب است; يعني جرياني كه طيّ آن بتدريج از نفوذ مذهب در شؤون زندگي كاسته شد.مارتين لوتر (1483 - 1546 م) از پيشگامان اين حركت بود. وي با هدف اصلاح دين و برقراري انضباط در كليسا، ديدگاههاي جديدي درباره مسيحيّت ارائه كرد. جدايي دين از سياست، از جمله اصول مورد نظر وي بود.«لوتر» اظهار داشت پادشاهان قدرت خود را مستقيماً از خدا ميگيرند و وظيفه كليسا فقط پرداختن به امور معنوي و روحي است.نهضت اصلاح ديني، باعث در هم شكستن حاكميّت كليسا و ظهور فلسفه سياسي جديدي گشت. از پيامدهاي اين حركت، درگيري فرقه هاي مذهبي بود كه موجب سستي و زوال قداست دين و زمينه ساز سكولاريزم شد.به طور كلّي، ميتوان انگيزه هاي ترويج سكولاريزم را در غرب به دو دسته تقسيم كرد:
1. انگيزه هاي خيرخواهانه ترويج سكولاريزم
1. انگيزه هاي خيرخواهانه، كه از سوي برخي دينداران دنبال ميشد. آنها ميخواستند قداست دين را حفظ كنند و از طرفي دين را در تعارض با بعضي ارزشهاي پذيرفته شده در جامعه غربي ميديدند. بنابراين، براي حلّ مشكل گفتند: اساساً حوزه دين از حوزه علوم و فلسفه جداست. تعارض در جايي فرض ميشود كه دو چيز در يك نقطه تلاقي كنند، امّا اگر دو خط موازي باشند و در هيچ نقطه اي با هم تلاقي نكنند، تعارضي پيش نميآيد.از اين جهت، براي آشتي دادن دين از يك طرف و علم و فلسفه و عقل از طرف ديگر، چنين گفتند كه حوزه دين تنها سلسله اي از مسائل شخصي است كه در ارتباط انسان با خدا است. همچنين آنها درباره ارزشها و بايد و نبايدها گفتند: هر بايد و نبايدي كه در محدوده ارتباط انسان با خدا مطرح ميشود، مربوط به دين است و علم با آن تعارضي ندارد، امّا اگر بايدها و نبايدها مربوط به زندگي اجتماعي انسان باشد، دين نبايد دخالت كند. به عنوان مثال، مجازاتهايي كه در دين براي مجرمان در نظر گرفته شده است، قابل قبول نيست;چون مجازات با كرامت انساني سازگار نيست. هر مجرمي بيمار است وبيمار را بايد مداوا كرد، نه مجازات.
2. انگيزه هاي مغرضانه ترويج سكولاريزم
گاه انگيزه هاي مغرضانه اي بود كه از سوي كساني مطرح ميشد كه دين را سدّ راه رسيدن به مطامع و منافع