عدالت يا مطلق ارزشهاي اخلاقي - پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همين طور است اگر افرادي موافقت مشروط به حكومتي داشته باشند، ولي حكومت به آن شرط عمل نكند; آيا اين حكومت مشروعيتي خواهد داشت و آن افراد التزامي به آن حكومت پيدا خواهند كرد؟ درباره سه نظريه نخست اشكالات خاص و جزيي ديگري مطرح است كه براي دوري از اطاله كلام از بيان آنها خودداري ميكنيم.

عدالت يا مطلق ارزشهاي اخلاقي

اگر معيار مشروعيت حكومت را عدالت و يا ارزشهاي اخلاقي بدانيم آن گونه كه در نظريه چهارم و پنجم بيان شد مشروعيت دستورها و اوامر حكومت توجيه شده است، ولي نسبت به دليل اعتبار حاكم يا گروه حاكم سخني گفته نشده است; يعني اگر قانوني عادلانه و يا تأمين كننده ارزشهاي اخلاقي بود، اعتبار و مشروعيت مييابد، همان گونه كه در نظريه چهارم و پنجم مطرح شده است. با اين سخن اعتبار قانون تثبيت شده است ولي سخن در اعتبار و مشروعيت حاكم است; يعني در بحث مشروعيت حكومت سخن در اين است كه به چه معياري حاكم يا گروه حاكم حق فرمان دادن و دستور صادر كردن دارند.

به عبارت ديگر: وقتي قانون و دستوري عادلانه بود، لازم الاجر است، ولي چرا اجراي اين قانون به دست شخص حاكم باشد؟ عادلانه بودن فرمان، توجيه گر حكومت به دست شخص يا گروه خاصي نيست. اين ايراد در نظريه چهارم و پنجم مسكوت مانده است.

حكومت ديني و الهي

اگر نظريه ششم را بپذيريم، اشكالات وارده بر نظريات قبلي، بر اين نظريه وارد نيست. چون همه كساني كه به وجود خدا معتقد هستند، خدا را مالك و سلطان (داراي تسلط تكويني بر مردم) ميدانند. اگر خدا آفريدگار انسانهاست، چرا حقّ دستور دادن و حكم كردن نداشته باشد؟! از سوي ديگر كساني كه معتقد به وجود خدا هستند، بر اين باورند كه احكام الهي به سود خدا نيست، بلكه در جهت مصالح مردم است، همچنين اين احكام عادلانه و مطابق با ارزشهاي اخلاقي است. پس اگر خدا حكم كند، لزوم اطاعت از آن بدون اشكال است.

اگر خدا كسي را براي اجراي حكم الهي معيّن كند، او حق حاكميت دارد. و حكومت او با اشكالي رو به رو نخواهد شد. حكومت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم(عليهم السلام) با نصب خاص الهي صورت گرفته است و حكومت ولي فقيه در زمان غيبت امام معصوم (عليه السلام) با نصب عامّ از طرف امام معصوم انجام شده است كه خود وي منصوب خداست.

3 - مـلاك مشروعيت حكومت از ديدگاه اسلام چيست؟

مقدمتاً بايد گفت وقتي ميخواهيم مسأله اي را از ديدگاه اسلام بررسي كنيم، از آن رو كه اسلام به مذاهب متعدّدي منشعب شده، و مشهورترين آن مذهب شيعه و سني است، بايد حد اقل ديدگاه اين دو مذهب ارائه گردد.

گاه شيعه و سني در يك مسأله اتفاق نظر دارند، ولي گاه اين دو مذهب از هم جدا ميشوند و بالاخره ممكن است حتّي ميان علماي شيعي در يك مسأله وحدت نظر وجود نداشته باشد.

در معيار مشروعيت حكومت، شيعه و سني متّفقند كه: اگر خدا كسي را براي حكومت تعيين كند، حكومت او مشروعيت دارد و او داراي حق حاكميت است; زيرا بر اساس بينش اسلامي همه جهان مِلْك طلْق خداست و همه چيز از آن اوست. هيچ كس حق تصرف در چيزي را ندارد مگر با اجازه خدايي كه مالك حقيقي همه است. حكومت بر انسانها هم در اصل حق خداست و از شؤون ربوبيّت اوست. هيچ كس حق حاكميت بر ديگري را ندارد مگر آنكه از طرف خداي متعال مأذون باشد; يعني حكومت كسي كه از طرف خدا نصب شده باشد، مشروع است.

حكومت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بهترين نمونه حكومت ديني

يك مصداق از اين حكومت كه مورد قبول شيعه و سني است ـ حكومت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) است.

همه مسلمانان اتّفاق نظر دارند حكومت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم)به دليل نصب الهي، مشروع بوده است. از نظر اهل تسنن بجز رسول الله كس ديگري از سوي خداي متعال به حكومت نصب نشده است، ولي شيعيان معتقدند پس از رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم)امامان معصوم (عليهم السلام) نيز از سوي خداي متعال به حكومت منصوب شده اند. بايد توجه داشت ولايت و حكومت معصومان پس از رسول خدا ـ به واسطه نصب رسول الله نيست، بلكه اگر رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم)، حضرت علي(عليه السلام) را به عنوان

/ 124