از ديدگاه اهل تسنن ـ كه بجز رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) هيچ كس از طرف خدا منصوب نشده است ـ حكومت چگونه، مشروعيت مييابد؟ در جواب بايد گفت: سه راه براي مشروعيت حكومت وجود دارد; اول: اجماع مسلمانان براي حكومت يك فرد; دوم: نصب توسط خليفه قبلي. سوم: تعيين اهل حلّ و عقد. راه سوّم معروفترين راه حصول مشروعيت از نظر اهل تسنن است و مقصود از آن اين است كه اگر بزرگان مسلمانان ـ كه اهل نظر و رأي هستند ـ اجماع كنند و كسي را براي حكومت معيّن نمايند، حكومت او مشروعيت خواهد داشت.برخي ديدگاه اهل تسنن در مسأله مشروعيت حكومت را با دموكراسي غربي يكسان دانسته و حتّي از اين راه خواسته اند اسلام را پيشتاز دموكراسي بدانند. در جاي ديگر به بررسي ديدگاه اهل تسنن درباره مشروعيت حكومت خواهيم پرداخت و عدم همخواني نظريه اهل تسنن با دموكراسي را بيان خواهيم كرد.
4 - نقش مردم در حكومت اسلامي چيست؟
نقش مردم در دو جنبه قابل بررسي است: يكي در مشروعيت بخشيدن به حكومت اسلامي و ديگري در عينيت بخشيدن به آن.به اتفاق نظر مسلمانان مشروعيت حكومت رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم) از سوي خداي متعال بوده است; يعني خدا حق حكومت را به ايشان عطا فرمود و رأي و نظر مردم هيچ نقشي در مشروعيت حكومت آن حضرت نداشت. ولي در تحقق حكومت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)نقش اساسي از آنِ مردم بوده; يعني آن حضرت با يك نيروي قهري حكومت خويش را بر مردم تحميل نكرد، بلكه خود مسلمانان از جان و دل با پيامبر بيعت كرده، با رغبت حكومت نبوي را پذيرا شدند. كمكهاي بيدريغ مردم بود كه باعث تحكيم پايه هاي حكومت پيامبر گشت.در مورد مشروعيت حكومت امامان معصوم (عليهما السلام) ميان اهل تسنّن و شيعيان اختلاف نظر وجود دارد.اهل تسنن بر اين عقيده اند كه حكومت هر كس ـ بجز رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) ـ با رأي مردم و بيعت آنان مشروعيت مييابد. آنها معتقدند اگر مردم با حضرت علي (عليه السلام)بيعت نكرده بودند، حكومت آن حضرت نامشروع بود. ولي شيعيان معتقدند مشروعيت حكومت ائمه معصومين (عليهما السلام)با نصب الهي است، يعني خداي متعال است كه حق حكومت را به امامان معصوم(عليهم السلام)واگذار كرده است، و پيامبر اكرم نقش مبلّغ را در اين زمينه داشته اند. ولي در تحقق بخشيدن به حكومت ائمه (عليهما السلام)بيعت و همراهي مردم نقش اساسي داشته است، از اين رو علي (عليه السلام) با اينكه از سوي خدا به امامت و رهبري جامعه منصوب شده بود و حكومت ايشان مشروعيت داشت ولي 25 سال از دخالت در امور اجتماعي خودداري كرد، زيرا مردم با ايشان بيعت نكرده بودند. ايشان با توسل به زور حكومت خويش را بر مردم تحميل نكرد. در مورد ديگر ائمه نيز همين سخن درست است.